حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

سفر جابر به‌سوی شام و مصر تا دو حدیثی را که از پیامبر صبود بشنود

سفر جابر به‌سوی شام و مصر تا دو حدیثی را که از پیامبر صبود بشنود

احمد و طبرانی در الکبیر از عبداللَّه بن محمدبن عقیل روایت نموده‏اند که: وی از جابربن عبداللَّه بشنید که می‏گوید: حدیثی از مردی به من رسید، که آن را از رسول خدا صشنیده بود، آن گاه شتری خریدم و خود را آماده سفر ساختم، و یک ماه به‌سوی وی حرکت نمودم تا این که به شام رسیدم، ناگهان متوجه شدم که عبداللَّه بن انیس است، به دروازه بان گفتم: به او بگو: جابر بر دروازه است، گفت: ابن عبداللَّه؟ پاسخ دادم: آری، آن گاه در حالی بیرون گردید که بر جامه‏اش پای می‏گذاشت، و با من روبروسی نمود و من نیز با او روبوسی کردم و گفتم: حدیثی از تو به من رسیده، که تو آن را از رسول خدا صدرباره قصاص شنیده‏ای، پس ترسیدم که قبل از اینکه آن را بشنوم تو بمیری یا من بمیرم، گفت: از رسول خدا صشنیدم که می‏گفت: «خداوند مردم را روز قیامت - یا گفت: بندگان را - برهنه، ختنه نشده و بهم حشر می‏کند. راوی می‏گوید: پرسیدم: بهم چه معنی می‏دهد؟ گفت: چیزی همراه‌شان نمی‏باشد، بعد با صدایی فریادشان می‏کند، که دور آن را چون کسی که قریب و نزدیک است می‏شنود: من دیان [۴۵۷]هستم، من مالک هستم، برای هیچ یک از اهل آتش لازم نیست که داخل آتش شود، در حالی که برگردن یکی از اهل جنت حق داشته باشد تا این که آن را از وی برایش بگیرم، و برای هیچ یک از اهل جنت لازم نیست که داخل جنت شود، در حالی که از یکی از اهل آتش بر وی حقی باشد، تا اینکه آن را از وی بگیرم، حتی اگر سیلی هم باشد». می‏گوید: گفتیم: این چگونه ممکن می‏باشد، در حالی که ما برهنه، ختنه نشده و بی‌چیز می‏یاییم؟ گفت: «نیکی‏ها و بدی‏ها [۴۵۸]» [۴۵۹]. هیثمی (۱۳۳/۱) می‏گوید: و عبداللَّه بن محمد ضعیف است. بخاری این را در الادب المفرد و ابویعلی در مسندش، چنانکه حافظ در الفتح (۱۲۷/۱) گفته، روایت نموده‏اند. و ابن عبدالبر این را در جامع بیان العلم (۹۳/۱) به طول آن روایت کرده است. و حاکم این را در المستدرک (۵۷۴/۴) از طریق عبداللَّه بن محمد بن عقیل از جابر به طول آن روایت نموده، و گفته: این حدیث از اسناد صحیح برخوردار است، ولی بخاری و مسلم آن را روایت نکرده‏اند، و ذهبی گفته: صحیح است. حافظ می‏گوید: این حدیث طریق دیگری هم دارد، طبرانی آن را در مسند شامی‏ها روایت نموده، و تمام در فوائدش از طریق حجاج بن دینار از محمدبن منکدر از جابر روایت نموده، که گفت: حدیثی از پیامبر صدرباره قصاص به من رسید، و صاحب حدیث در مصر بود، آن گاه شتری خریدم و حرکت نمودم تا این که وارد مصر شدم، و به منزل آن مرد روی آوردم... و مانند آن را متذکر شده و اسنادش صالح است. حدیث فوق طریق سومی نیز دارد، که خطیب آن را در الرحله از طریق ابوالجارود عنسی از جابر روایت نموده، که گفت: حدیثی درباره قصاص به من رسید... و حدیث را مثل آن متذکر شده و در اسنادش ضعف است.

و طبرانی در الأوسط از مسلمه بن مخلد روایت نموده، که گفت: در حالی که من والی مصر بودم، ناگهان نگهبان آمد و گفت: اعرابیی سوار بر شتری در جلوی دروازه است و اجازه می‏خواهد، گفتم: تو کیستی؟ گفت: جابربن عبداللَّه انصاری، می‏گوید: من خود را به وی ظاهر نموده گفتم: نزدت پایین بیایم یا بلند می‏شوی؟ گفت: نه پایین شو و نه بالا می‏آیم، حدیثی به من رسید، که تو آن را از رسول خدا درباره ستر مومن روایت می‏کنی آمده‏ام که آنرا بشنوم، گفتم: از رسول خدا صشنیدم که می‏گوید: «کسی که عورتی را بر مؤمنی پنهان دارد، گویی که زنده به گور شده‏ای ار زنده نموده باشد»، آن گاه شترش را زد و برگشت [۴۶۰]. هیثمی می‏گوید: در این ابوسنان قسملی آمده، ابن حبان وی را ثقه دانسته، و ابن خراش هم او را در روایتی ثقه دانسته است، ولی احمد، بخاری و یحیی بن معین او را ضعیف دانسته‏اند. و احمد از عبدالملک بن عمیر از منیب از عمویش روایت نموده، که گفت: برای مردی از اصحاب پیامبر صاز مردی از اصحاب پیامبر صخبر رسید که وی از پیامبر صحدیث بیان می‏کند، که وی گفت: «کسی که برادر مسلمانش را در دنیا بپوشاند، خداوند وی را در روز قیامت می‏پوشاند»، به این سبب که طرف وی در حالی که در مصر بود سفر نمود و او را از حدیث پرسید، گفت: آری، از رسول خدا صشنیدم که می‏گوید: «کسی که در دنیا برادر مسلمانش را بپوشاند، خداوند وی را روز قیامت می‏پوشاند» [۴۶۱]، می‏گوید: گفت: و من هم آن را از رسول خدا صشنیده‏ام. هیثمی (۱۳۴/۱) می‏گوید: واین منیب اگر ابن عبداللَّه باشد، ابن حبان وی را ثقه دانسته، و اگر غیر وی باشد من کسی را ندیده‏ام که او را یاد نموده باشد.

[۴۵۷] از نام‏های خدای تعالی، قاضی، حاکم، حسابگر، پداش دهنده به نیکی یا به بدی. م. [۴۵۸] یعنی: قصاص از نیکی‏ها و بدی‏ها می‏باشد. [۴۵۹] صحیح. احمد (۳/ ۵) ابن ابی العاصم در السنة (۵۱۴) و حاکم (۲/ ۴۴۷۳/ ۵۷۴، ۵۷۵) و ذهبی با وی در تصحیح آن موافقت کرده است. آلبانی آن را در تحقیق السنه ابن ابی العاصم و صحیح الادب المفرد (۷۴۶) صحیح دانسته است. نگا: الصحیحة (۱۶۰). [۴۶۰] سند آن ضعیف است. و صحیح لغیره است. طبرانی در الاوسط از روایت سنان القسملی که بخاری و احمد و یحیی بن معین چنانکه هیثمی (۱/ ۱۴۳) می گوید وی را ضعیف دانسته‌اند. آلبانی آن را در صحیح الترغیب (۲۳۳۷) صحیح لغیره دانسته است. [۴۶۱] صحیح. احمد (۲/ ۲۹۶) حاکم (۴/ ۳۸۳) نگا: المجمع (۱/ ۱۳۴) می گویم: اما دارای شواهدی است.