حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

قصه عمر با مردی که با شراب نوشی ادامه داد، و این که عمر برایش نامه نوشت و دعا نمود و او از آن دست کشید

قصه عمر با مردی که با شراب نوشی ادامه داد، و این که عمر برایش نامه نوشت و دعا نمود و او از آن دست کشید

ابن ابی حاتم از یزید بن اصم روایت نموده، که گفت: مردی از اهل شام که انسان پیکارگر و جنگجویی بود، نزد عمربن خطاب سمی‏آمد، عمر وی را مدتی نیافت و گفت: فلان بن فلان چه شد؟ گفتند: ای امیرالمؤمنین، شراب نوشی را زیاد نموده است، می‏افزاید: عمر کاتبش را خواست و گفت: از طرف عمربن خطاب برای فلان بن فلان بنویس، سلام بر تو تقدیم باد، من با ارسال این نامه به سویت خداوند را ستایش می‏کنم، که جز وی دیگر معبودی نیست، خداوندی که بخشنده گناه، قبول کننده توبه، سخت عذاب دهنده صاحب انعام و فضل است، خدایی جز وی نیست و برگشت به‌سوی اوست. بعد از آن به یارانش گفت: از خداوند درباره دعا کنید، که به قلبش متوجه شود و خداوند توبه‏اش را بپذیرد، هنگامی که نامه عمر به آن مرد رسید، به خواندن آن پرداخت و آن را تکرار نمود، گفت: بخشنده گناه، قبول کننده توبه، سخت عذاب دهنده و صاحب انعام و فضل، مرا از عذابش ترسانیده و وعده‏ام نموده که برایم بیامرزد. این را حافظ ابونعیم هم به نقل از جعفربن برقان روایت نموده و افزوده است: توبه‏اش را همیشه با خود تکرار می‏نمود، بعد از آن گریست و شراب نوشی را ترک نمود، و بر آن استوار ماند، وقتی خبرش به عمر رسید، گفت: اینطور نمایید، وقتی یکی از برادران‌تان را دید که مرتکب لغزشی گردیده است استوارش سازید، و اطمینانش دهید، و به خداوند دعا نمایید تا توبه‏اش را بپذیرد، و از همکاران شیطان بر ضد وی نباشد. این چنین در تفسیر ابن کثیر (۷۰/۴۱) آمده است.