قول پیامبر صبرای کسی که بعد از مغرب و بعد از ظهر نشست و انتظار نماز دوم را میکشید
ابن جریر از عبداللَّه بن عمرو بروایت نموده است، که گفت: رسول خدا صنماز مغرب را خواند، و تعدادی که خواست برگشت و تعدادی که خواست باقی ماند، بعد از آن پیامبر خدا صبیرون شد و گفت: «پروردگارتان دروازهای از دروازههای آسمان را گشوده است، و به شما بر ملائک افتخار میکند، میگوید: بندگانم فریضهای را ادا نمودهاند، و دیگری را انتظار میکشند» [۲۶۱]. این چنین در الکنز (۲۴۵/۴) آمده است.
و این را ابن ماجه از ابن عمر بهمانند آن روایت کرده است، و راویان آن ثقهاند، چنانکه در الترغیب (۲۴۶/۱) آمده است. و طبرانی در الکبیر از ابوامامه ثقفی روایت نموده، که گفت: معاویه سوقتی که نماز ظهر را ادا نمود بیرون گردید، و گفت:
در جاهای خویش باشید تا نزدتان باز آیم، بعد نزد ما در حالی وارد شد که ردایی را بر تن نموده بود، هنگامی که نماز عصر را خواند، گفت: آیا برایتان چیزی را که پیامبر خدا صانجام داده بود خبر ندهم؟ پاسخ دادیم: بلی، گفت: آنان نماز نخستین [۲۶۲]را با وی گزاردند و بعد از آن نشستند، آن گاه پیامبر صنزدشان بیرون رفت و گفت: «تا حال از جایتان حرکت ننمودهاید؟» گفتند: نخیر، گفت: «اگر پروردگارتان را میدیدید، دروازهای از آسمان را گشوده، و مجلستان را برای ملائکهاش نشان داده است، و بر شما افتخار میکند، و شما انتظار نماز را میکشید» [۲۶۳]. این چنین در المجمع (۳۸/۲) آمده است.
[۲۶۱] صحیح. ابن ماجه (۸۰۱) آلبانی آن را در الصحیحة (۶۵۳) صحیح دانسته است. [۲۶۲] یعنی: نماز ظهر. [۲۶۳] ضعیف. هیثمی (۲/ ۳۸) آن را به بزار ارجاع داده است و طبرانی از طریق ابی امیة از مردی از عمویش روایت کرده است. و گفته است: ابوامیة ثقفی را نیافتم. می گویم: طبرانی آن را در الکبیر (۱۹/ ۳۶۹) روایت کرده است.