دستور عمر، عثمان و علی شبه برابر نمودن صفها قبل از تکبیر
مالک، عبدالرزاق و بیهقی از نافع روایت نمودهاند که: عمر سبه برابر نمودن صفها امر مینمود، و وقتی نزدش میآمدند که برابر شده است تکبیر میگفت [۲۸۵].
ونزد عبدالرزاق از ابوعثمان نهدی روایت است که گفت: عمر سبه برابری صفها امر مینمود و میگفت: ای فلان جلو بیا، ای فلان جلو بیا، و میپندارمش که گفت: قومی همیشه تأخیر میکنند تا اینکه خداوند مؤخرشان دارد. و نزد وی همچنان از او روایت است که گفت: عمر سرا دیدم وقتی برای نماز جلو میایستاد، به شانهها و قدمها نگاه میکرد. این چنین در الکنز (۲۵۵ ۲۵۴/۴) آمده است. عبدبن حمید، ابن جریر و ابن ابی حاتم از ابونضره روایت نمودهاند که گفت: عمربن خطاب سوقتی به نماز میایستاد میگفت: برابر شوید، ای فلان جلو بیا، ای فلان عقب رو، صفهایتان را درست نمایید، خداوند برایتان روش ملائکه را میخواهد، بعد از آن تلاوت مینمود:
﴿وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلصَّآفُّونَ ١٦٥ وَإِنَّا لَنَحۡنُ ٱلۡمُسَبِّحُونَ ١٦٦﴾[الصافات: ۱۶۵-۱۶۶].
ترجمه: «و ما صف زدگانیم، و ما تسبح گویندگانیم».
این چنین در الکنز (۲۵۵/۴) آمده است. و عبدالرزاق و بیهقی از ابوسهیل بن مالک و او از پدرش روایت نمودهاند که گفت: با عثمان بن عفان سبودم، که نماز برپا شد و من همراهش صحبت مینمودم که برایم چیزی معاش مقرر کند، و تا آن وقت با وی صحبت نمودم و او سنگ ریزهها را با کفشهایش برابر مینمود، که مردانی نزدش آمدند که آنان را به برابر نمودن صفها مؤظف گردانیده بود، به او خبر دادند که صفها برابر شدهاند، آن گاه گفت: در صف برابر شو، و بعد از آن تکبیر گفت [۲۸۶].
این چنین در الکنز (۲۵۵/۴) آمده است. و ابن ابی شیبه از علی سروایت نموده، که گفت: برابر شوید، قلبهایتان برابر میشود، و با هم بچسبید بر یک دیگر مهربان میشوید. این چنین در الکنز (۲۵۵/۴) آمده است.
[۲۸۵] صحیح. مالک در موطا (۱/ ۱۵۸) به شماره (۴۴) (۳۶۱). [۲۸۶] صحیح. مالک (۳۶۲).