گریه پیامبر صدر نماز
ابویعلی از عایشه لروایت نموده است: که گفت: رسول خدا صخواب میرفت بعد بلال سبا اذان صدایش مینمود، بر میخاست و غسل مینمود، و من آب را میدیدم که بر گونه و مویش میریخت، بعد از آن بیرون میشد و نماز میگزارد، و گریهاش را میشنیدم... و حدیث را متذکر شده [۳۰۸]. هیثمی (۸۹/۲) میگوید: رجال آن رجال صحیحاند. و ابن حبان در صحیحش از عبیدبن عمیر روایت نموده که: وی به عایشه گفت: ما را از عجیبترین چیزی که از رسول خدا صدیدهای خبر بده، میگوید: خاموش شد و بعد از آن گفت: در شبی از شبها پیامبر صگفت: «ای عایشه بگذار تا که امشب برای پروردگارم عبادت کنم»، گفتم: به خدا سوگند، من نزدیکی تو را دوست میدارم و چیزی را دوست میدارم که خوشت میسازد، میگوید: آن گاه برخاست و خود را پاک نمود، و بعد از آن برخاست و به نماز گزاردن پرداخت، میگوید: آنقدر گریست که آغوشش تر گردید، میافزاید: و نشسته بود و آنقدر گریست که ریشش تر شد، میگوید: بعد از آن گریه نمود، حتی که زمین تر گردید، آن گاه بلال آمد و به نماز خبرش نمود، هنگامی وی را دید گریه میکند، گفت: ای رسول خدا، در حالی گریه میکنی که خداوند گناه گذشته و آیندهات را بخشیده است؟ فرمود: «آیا بنده شاکر نباشم؟! امشب بر من آیتی نازل شده، و وای بر کسی که آن را بخواند، و در آن تفکر نکند:
﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡض﴾[آل عمران: ۱۹۰]. همه آیه.
ترجمه: «به راستی که در آفرینش آسمانها و زمین...» [۳۰۹].
این چنین در الترغیب (۳۲/۳) آمده است. و ابوداود از مطرّف و او از پدرش سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صرا دیدم که نماز میخواند، و در سینهاش از گریه صدایی چون صدای آسیاب بود. و نزد نسائی آمده: و در سینهاش صدایی چون صدای دیگ در حال جوش و غلیان داشت، یعنی گریه مینمود [۳۱۰]. این چنین در الترغیب (۳۱۵/۱) آمده. و این را همچنان ترمذی در الشمائل روایت کرده، حافظ (۱۴۱/۲) میگوید: اسناد آن قویست، و ابن خزیمه و ابن حبان و حاکم آن را صحیح دانستهاند.
[۳۰۸] صحیح. ابویعلی (۴۷۰۹) نگا: المجمع (۲/ ۸۹). [۳۰۹] صحیح. ابن حبان (۶۲۰) نگا: الصحیحة (۶۸) صحیح الترغیب (۱۴۶۸). [۳۱۰] صحیح. احمد (۴/ ۲۵، ۵۶) ابوداوود (۹۰۴) نسائی (۴/ ۱۳) آلبانی آن را صحیح دانسته است.