حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

تأثیرپذیری ابوهریره و معاویه از حدیث پیامبر ص

تأثیرپذیری ابوهریره و معاویه از حدیث پیامبر ص

ترمذی (۶۱/۲) از ابوعثمان ولید بن ابی الولید المدنی روایت نموده که: عقبه بن مسلم برایش حدیث بیان داشت که: شفی اصبحی برایش حدیث بیان نمود: وی داخل مدینه شد، و ناگهان با مردی برخورد کرد که مردم نزد وی جمع شده بودند، پرسید: این کیست؟ گفتند: ابوهریره سمی‏گوید: پس به وی نزدیک شدم، تا این که در پیش رویش نشستم، وی برای مردم حدیث بیان می‏نمود، هنگامی که خاموش گردید، و خلوت شد، به او گفتم: تو را به حق سئوال می‏کنم، و به حق می‏پرسم که حدیثی را از پیامبر خدا صبه من خبر بده، [البته حدیثی را] که از وی شنیده‏ای، دانسته‏ای و فهمیده‏ای، ابوهریره گفت: همینطور می‏کنم، حدیثی را برایت بیان می‏کنم، که رسول خدا صآن را برایم بیان داشته است، ومن آن را دانسته و فهمیده‏ام، بعد از آن ابوهریره نفس عمیقی کشید، و ما اندکی درنگ نمودیم و او به حال آمد و گفت: حدیثی را برایت بیان می‏کنم که رسول خدا صآن را در حالی برایم بیان داشت که من و او در این خانه بودیم، و غیر از من و او دیگر هیچکسی نبود، باز ابوهریره نفس عمیقی، و این بار شدیدتر کشید، و بعد از آن به حال آمد و روی خود را پاک کرد و گفت: بیان می‏کنم، حدیثی را برایت بیان می‏کنم که رسول خدا صآن را در حالی برایم بیان داشت که من و او در این خانه بودیم و غیر از من و او دیگر هیچ کسی نبود، باز ابوهریره نفس عمیق و شدیدی کشید و به رویش بر زمین افتاد، و من برای مدت طولانی او را به خود تکیه دادم، باز به هوش آمد، و گفت: رسول خدا صبرایم بیان داشت: «وقتی روز قیامت می‏شود، خداوند تعالی نزد بندگان پایین می‏آید، تا در میان آنان فیصله نماید، و هر امتی بر زانو نشسته است، نخستین کسی که فرا خوانده می‏شود، مردی است که قرآن را حفظ کرده است، و مردی که در راه خدا کشته شده. و مردی که حال زیادی جمع کرده است. آن گاه خداوند به قاری می‏گوید: آیا به تو آنچه را برای رسولم نازل نمودم نیاموختم؟ می‏گوید: آری، ای پروردگار، می‏گوید: پس با آنچه آموختی چه عمل نمودی؟ می‏گوید: ساعت‏های روز و شب به آن قیام می‏نمودم، خداوند به او می‏گوید: دروغ گفتی، و ملائک به او می‏گویند: دروغ گفتی، و خداوند به او می‏گوید: بلکه خواستی به تو گفته شود: فلان قاری است، و آن هم گفته شد. و صاحب مال آورده می‏شود، خداوند به او می‏گوید: آیا برایت فراوانی و فراخی در نعمت نیاوردم، تا حدّی که نگذاشتم به کسی محتاج شوی؟ می‏گوید: آری، ای پروردگارا، می‏گوید: پس در آنچه برایت دادم چه عمل نمودی؟ می‏گوید: صله رحمی می‏نمودم و صدقه می‏دادم، خداوند به او می‏گوید: دروغ گفتی، و ملائک می‏گویند: دروغ گفتی، و خداوند می‏فرماید: بلکه خواستی به تو گفته شود: فلان سخاوتمند است، و آن هم گفته شد. و کسی که در راه خدا کشته شده بود آورده می‏شود، خداوند به او می‏گوید: چرا کشته شدی؟ پاسخ می‏دهد: به جهاد در راهت مأمور شدم، بنابراین جنگیدم تا اینکه کشته شدم، خداوند به او می‏گوید: دروغ گفتی، و ملائک به او می‏گویند: دروغ گفتی، و خداوند می‏فرماید: بلکه خواستی گفته شود: فلانی شجاع است، و آن هم گفته شد»، بعد از آن رسول خدا صبه زانوهایم زد و گفت: «ای ابوهریره، این سه گروه نخستین خلق خدا‌اند، که آتش بر آنان در روز قیامت افروخته می‏شود».

ولید ابوعثمان مدنی می‏گوید: عقبه به من خبر داد، که شفی کسی بود که نزد معاویه سداخل گردید، و این حدیث را برای او بیان کرد. ابوعثمان می‏گوید: و علاء بن ابی حکیم که صاحب شمشیر معاویه بود به من خبر داد و افزود: مردی نزدش وارد گردید، و این حدیث را از ابوهریره به وی خبر داد، معاویه گفت: با این‏ها اینطور شده است، پس با مردمی که باقی مانده چطور خواهد شد؟! بعد از آن معاویه به شدت و سختی گریست، به حدی که گمان نمودیم وی هلاک می‏شود، و گفتیم: این مرد برای‌مان شر آورده است، سپس معاویه به هوش آمد، و رویش را پاک نموده گفت: خدا و پیامبرش راست گفته‏اند:

﴿مَن كَانَ يُرِيدُ ٱلۡحَيَوٰةَ ٱلدُّنۡيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِيهَا وَهُمۡ فِيهَا لَا يُبۡخَسُونَ ١٥ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَيۡسَ لَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا ٱلنَّارُۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَبَٰطِلٞ مَّا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٦[هود: ۱۵-۱۶].

ترجمه: «کسانی که زندگی دنیا و زینت آن را طلب باشند، اعمالشان را در این جهان بی‌کم و کاست به آن‏ها می‏دهیم. (ولی) آن‏ها در آخرت جز آتش سهمی نخواهند داشت و آن چه در دنیا انجام دادند برباد می‏رود، و اعمال‌شان باطل می‏گردد» [۴۰۰].

ترمذی می‏گوید: ای حدیث حسن و غریب است، و منذری در الترغیب (۲۸/۱) می‏گوید: ابن خزیمه این را در صحیحش به مانند آن روایت نموده، و جز در یک حرف یا دو حرف اختلاف نکرده است، و ابن حبان در صحیحش آن را به لفظ ترمذی روایت کرده است.

[۴۰۰] صحیح. ترمذی (۲۳۸۲) و گفته: حسن غریب است و به مانند آن: ابن خزیمه. اصل آن در صحیح مسلم است. نگا: صحیح الترغیب (۲۲).