مردن شیخ بزرگی و جوانی در وقت ذکر جهنم
ابن ابی حاتم از عبدالعزیز ابن ابی رواد روایت نموده، که گفت: به من خبر رسیده که پیامبر خدا صاین آیه را تلاوت نمود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ قُوٓاْ أَنفُسَكُمۡ وَأَهۡلِيكُمۡ نَارٗا وَقُودُهَا ٱلنَّاسُ وَٱلۡحِجَارَة﴾[التحریم: ۶].
ترجمه: «ای مؤمنان خود را و اهل خویش را از آتشی که خاشاک آن مردمان و سنگهاست نگه دارید».
و نزدش بعضی اصحابش که در آن میان شیخی هم بود، حاضر بودند، شیخ گفت: ای رسول خدا، سنگ جهنم چون سنگ دنیاست؟ پیامبر صگفت: «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، سنگی از سنگهای جهنم از همه کوههای دنیا بزرگتر است»، میگوید: شیخ بیهوش افتاد، آن گاه پیامبر صدست خود را به سینه وی گذاشت و متوجه شد که وی زنده است، و صدایش نموده گفت: «ای شیخ بگو: لا إله إلا الله»، و او آن را گفت و پیامبر صبه جنت بشارتش داد، میگوید: اصحابش گفتند: ای رسول خدا، آیا از میان ما [وی داخل جنت میشود]؟ گفت: «آری، خداوند تعالی میگوید:
﴿ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ﴾[ابراهیم: ۱۴].
ترجمه: «این برای کسی است که از ایستادن به حضور من بترسد، و از وعده عذاب بیم داشته باشد».
این حدیث مرسل غریب است [۱۱۴]. این چنین در تفسیر ابن کثیر (۳۹۱/۴) آمده است. حاکم به معنای این را به اختصار از حدیث ابن عباس ب، چنانکه در خوف گذشت، روایت نموده، و آن را صحیح دانسته، و در روایت وی آمده: سپس جوانی بیهوش افتاد، به عوض شیخ، و در بخش خوف قصه جوانی از انصار گذشت، که: وی را ترس خداوند فرا گرفت، و در وقت یاد نمودن آتش گریه مینمود، حتی که این مسئله او را در خانه حبس نمود، و پیامبر صنزدش آمد، هنگامی که جوان به سویش نگاه نمود، برخاست و او را در آغوش کشید، و در حال جان داد و افتاد، سپس پیامبر صفرمود: «رفیقتان را آماده کنید، چون ترس از آتش جگرش را پاره نمود». این را حاکم روایت نموده، و روایتش را از طریق سهل و ابن ابی الدنیا و غیر وی از حذیقه سصحیح دانسته.
[۱۱۴] ضعیف مرسل.