قول پیامبر صبه این که شفاعتم در برگیرنده هر آن فرد از امتم است که بدون شریک آوردن چیزی به خداوند از دنیا رفته است
بغوی و ابن عساکر از عوف بن مالک سروایت نمودهاند که گفت: در آخر شب پیامبر صما را در جایی پایین آورد، و هر یک از ما سرش را بر بازوی شترش گذاشت، در یک وقت شب بیدار شدم، و رسول خدا صرا نزد سواریش ندیدم، این پدیده مرا در هراس و خوف افکند، بنابر آن در تلاش و جستجوی رسول خدا صبه راه افتادم، ناگهان به معاذ بن جبل و ابوموسی اشعری ببرخوردم، که آنان را نیز آنچه مرا به ترس و هراس افکنده بود ترسانیده بود، در حالی که ما در این حالت قرار داشتیم، ناگهان آوازی در بالای دره چون آواز آسیاب شنیدیم، و او را از مسئلهای که اتفاق افتاده بود خبر دادیم، نبی خدا صفرمود: «امشب کسی از نزد پروردگارم ﻷنزدم آمد، و مرا در میان شفاعت و این که نصف امتم داخل جنت شود اختیار داد، و من شفاعت را اختیار نمودم»، گفتم: ای نبی خدا، تو را به خدا و حق صحبت و همراهی سوگند میدهم، که ما را از اهل شفاعت بگردانی، فرمود: «شما از اهل شفاعتم هستید»، آن گاه با پیامبر خدا صبه راه افتادیم تا اینکه نزد مردم رسیدیم، و دریافتیم که آنان نیز وقتی نبی خدا صرا گم نمودهاند در هراس افتادهاند، و نبی خدا صفرمود: «کسی از نزد پروردگارم آمد، و مرا در میان شفاعت و اینکه نصف امتم داخل جنت شود اختیاری نمود، و من شفاعت را اختیار نمودم»، آنان به او گفتند: تو را به خدا و صحبت و همراهی سوگند میدهیم، که ما را از اهل شفاعتت بگردانی، هنگامی که در اطرافش گرد آمدند، نبی خدا صفرمود: «من کسی را که حاضر است گواه میگیرم، که شفاعتم در برگیرنده هر آن امتیام است که بدون شریک آوردن چیزی به خداوند در گذشته باشد» [۹۰]. این چنین در الکنز (۲۷۱/۷) آمده است.
[۹۰] صحیح لغیره. ابن عساکر (۴/ ۴۱۵) طبرانی (۱۸/ ۵۸/ ۱۰۷) منذری در الترغیب می گوید: طبرانی آن را با دو سند که یکی از آنها جید است روایت کرده است. همچنین ابن حبان در صحیح خود (۲۵۹۲) به مانند آن. آلبانی آن را در صحیح الترغیب (۳۶۳۷) صحیح دانسته است.