قصه حذیفه با پیامبر صدر قیام لیل
مسلم از حذیفه سروایت نموده، که گفت: شبی با پیامبر صنماز گزاردم، وی سوره بقره را شروع نمود، [با خود] گفتم، وقت رسیدن به [آیه] صدم رکوع میکند، میگوید: از آن هم پیش رفت، گفتم: سوره را در یک رکعت میخواند، از آن هم پیش رفت، گفتم: به آن رکوع مینماید، پس سوره نساء را شروع نمود، آن را تلاوت نمود و بعد از آن سوره آل عمران را شروع کرد، و به آهستگی میخواند، وقتی بر آیتی مرور مینمود که در آن تسبیح میبود تسبیح میگفت، و وقتی بر سئوالی مرور مینمود، سئوال میکرد، و وقتی به پناه جستن مرور مینمود پناه میجست، بعد از آن رکوع نمود، و چنین میگفت: «سبحان ربي العظيم»، و رکوعش مانند قیامش بود، بعد از آن گفت: «سمع الله لـمن حمده»، بعد از آن خیلی طولانی تقریباً به اندازه رکوعش ایستاد بعد از آن سجده نمود و گفت: «سبحان ربي الاعلى»، و سجدهاش تقریباً به اندازه قیامش بود [۱۷۵]. این را مسلم به تنهایی روایت کرده است، و سوره نساء در این حدیث بر آل عمران مقدم ذکر شده است، و این چنین در مصحف ابن مسعود آمده است. این چنین در صفه الصفوه (۷۵/۱) آمده است.
و نزد طبرانی از وی روایت است که گفت: نزد رسول خدا صآمدم، و در حالی او را دیدم که نماز میگزارد، آن گاه من هم به نماز وی از پشت سرش بدون اینکه او بداند شروع نمودم، وی سوره بقره را شروع نمود، تا اینکه گمان نمودم وی رکوع خواهد نمود، بعد پیش رفت - سنان [۱۷۶]میگوید: از وی به یاد دارم که گفت: پیامبر صچهار رکعت نماز گزارد، که رکوعش مثل قیامش بود - میافزاید: بعد این را [۱۷۷]برای پیامبر صیادآور شدم، فرمود: «چرا مرا خبر ننمودی؟» حذیفه پاسخ داد: سوگند به ذاتی که تو را به حق نبی مبعوث نموده، من آن را تا اکنون در پشتماحساس میکنم!! فرمود: «اگر میدانستم که در عقبم هستی تخفیف مینمودم». هیثمی (۲۷۵/۲) میگوید: در این سنان بن هارون برجمی آمده، ابن معین گفته: سنان بن هارون برادر سیف است، و سنان خوبتر از برادرش است، و باری گفته: سنان از سیف ثقهتر است، و غیر ابن معین وی را ضعیف دانسته است.
[۱۷۵] مسلم در (صلاة المسافرین) (۲۰۳). [۱۷۶] یکی از راویان. [۱۷۷] یعنی: بودنم را در عقبش یادآور شدم. م.