حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

قصه حذیفه با پیامبر صدر قیام لیل

قصه حذیفه با پیامبر صدر قیام لیل

مسلم از حذیفه سروایت نموده، که گفت: شبی با پیامبر صنماز گزاردم، وی سوره بقره را شروع نمود، [با خود] گفتم، وقت رسیدن به [آیه] صدم رکوع می‏کند، می‏گوید: از آن هم پیش رفت، گفتم: سوره را در یک رکعت می‏خواند، از آن هم پیش رفت، گفتم: به آن رکوع می‏نماید، پس سوره نساء را شروع نمود، آن را تلاوت نمود و بعد از آن سوره آل عمران را شروع کرد، و به آهستگی می‏خواند، وقتی بر آیتی مرور می‏نمود که در آن تسبیح می‏بود تسبیح می‏گفت، و وقتی بر سئوالی مرور می‏نمود، سئوال می‏کرد، و وقتی به پناه جستن مرور می‏نمود پناه می‏جست، بعد از آن رکوع نمود، و چنین می‏گفت: «سبحان ربي العظيم»، و رکوعش مانند قیامش بود، بعد از آن گفت: «سمع الله لـمن حمده»، بعد از آن خیلی طولانی تقریباً به اندازه رکوعش ایستاد بعد از آن سجده نمود و گفت: «سبحان ربي الاعلى»، و سجده‏اش تقریباً به اندازه قیامش بود [۱۷۵]. این را مسلم به تنهایی روایت کرده است، و سوره نساء در این حدیث بر آل عمران مقدم ذکر شده است، و این چنین در مصحف ابن مسعود آمده است. این چنین در صفه الصفوه (۷۵/۱) آمده است.

و نزد طبرانی از وی روایت است که گفت: نزد رسول خدا صآمدم، و در حالی او را دیدم که نماز می‏گزارد، آن گاه من هم به نماز وی از پشت سرش بدون اینکه او بداند شروع نمودم، وی سوره بقره را شروع نمود، تا اینکه گمان نمودم وی رکوع خواهد نمود، بعد پیش رفت - سنان [۱۷۶]می‏گوید: از وی به یاد دارم که گفت: پیامبر صچهار رکعت نماز گزارد، که رکوعش مثل قیامش بود - می‏افزاید: بعد این را [۱۷۷]برای پیامبر صیادآور شدم، فرمود: «چرا مرا خبر ننمودی؟» حذیفه پاسخ داد: سوگند به ذاتی که تو را به حق نبی مبعوث نموده، من آن را تا اکنون در پشتم‏احساس می‏کنم!! فرمود: «اگر می‏دانستم که در عقبم هستی تخفیف می‏نمودم». هیثمی (۲۷۵/۲) می‏گوید: در این سنان بن هارون برجمی آمده، ابن معین گفته: سنان بن هارون برادر سیف است، و سنان خوبتر از برادرش است، و باری گفته: سنان از سیف ثقه‏تر است، و غیر ابن معین وی را ضعیف دانسته است.

[۱۷۵] مسلم در (صلاة المسافرین) (۲۰۳). [۱۷۶] یکی از راویان. [۱۷۷] یعنی: بودنم را در عقبش یادآور شدم. م.