قصه دو برادر که یکیشان شهید شد و دیگرشان باقی ماند
احمد از عامربن سعد بن ابی وقاص روایت نموده، که گفت: از سعد سو جمعی از یاران رسول خدا صشنیدم که میگفتند: در زمان رسول خدا صدو شخص که با هم برادر بودند، یکی از آنان از دیگری بهتر بود، همان بهترشان درگذشت و دیگری عمر کرد و بعدها وفات یافت، نزد پیامبر خدا صفضیلت اولی بر دومی ذکر گردید، فرمود: «آیا نماز نمیگزارد؟» پاسخ دادند: بلی، [میگزارد]، ای رسول خدا، پیامبر خدا صفرمود: «تو چه میدانی، که نمازش او را به کجا رسانیده است؟!» بعد گفت: «مثال نماز، چون مثال نهر جاری، زیاد و گوارایی است که بر دروازه مردی قرار داشته باشد، و او هر روز پنج بار در آن داخل شود، چه فکر میکنید، آیا از چرک وی چیزی باقی میماند؟» [۱۵۵]. هیثمی (۲۹۷/۱) میگوید: این را احمد و طبرانی در الأوسط روایت کردهاند، مگر اینکه طبرانی گفته: بعد از آن، دومی چهل شب پس از وی عمر کرد، و رجال احمد رجال صحیحاند. مالک، نسائی و ابن خزیمه در صحیحش نیز آن را چنان که در الترغیب (۲۰۶/۱) آمده، روایت نمودهاند.
و احمد از ابوهریره سروایت نموده، که گفت: دو مرد از بَلی - قریهای است از قضاعه - مسلمان شده بودند و نزد رسول خدا صبودند، یکی از آنان شهید شد و دیگری یک سال زنده باقی ماند، طلحه بن عبیداللَّه گفت: من در خواب دیدم که آن فرد باقی مانده قبل از شهید داخل جنت گردید، و از آن به شگفت افتادم، بعد وقتی صبح نمودم آن را برای پیامبر صذکر نمودم - یا برای رسول خدا صذکر گردید -، پیامبر خدا صفرمود: «آیا پس از وی رمضان را روزه نگرفته، و شش هزار رکعت و این قدر و این قدر رکعت نماز یک سال را نگزارده است؟» [۱۵۶]. در الترغیب (۲۰۸/۱) میگوید: احمد این را به اسناد حسن روایت نموده، ابن ماجه، ابن حبان در صحیحش و بیهقی همهشان این را از طلحه به مانند آن، و طویلتر از آن روایت کردهاند، و ابن ماجه و ابن حبان در آخر آن افزودهاند: «در میان آن دو فاصله دورتر از فاصله بین زمین و آسمان است».
[۱۵۵] صحیح. احمد (۱/ ۱۷۷) مالک در موطا (۱/ ۱۷۴) شیخ احمد شاکر و آلبانی در صحیح الترغیب (۳۷۱) آن را صحیح دانستهاند. [۱۵۶] صحیح. احمد (۱/ ۳۳۳) ابن ماجه (۳۹۲۵) آلبانی آن را صحیح دانسته است. نگا: المجمع (۱۰/ ۲۰۴).