حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

اقوال بعضی اصحاب درباره اذان و مؤذنین

اقوال بعضی اصحاب درباره اذان و مؤذنین

بیهقی در شعب الایمان از ابوالوقاص سروایت نموده، که گفت: سهام مؤذنین روز قیامت نزد خداوند چون سهم‏های مجاهدین است، و مؤذن در میان اذان و اقامت چون غلطیده در خونش در راه خداست، می‏افزاید: و عبداللَّه بن مسعود سگفت: اگر مؤذن می‏بودم، نگرانی این را نداشتم که حج، عمره و جهاد نکرده‏ام! می‏گوید: و عمربن خطاب سگفت: اگر مؤذن می‏بودم، امرم مکمل شده بود، و دیگر نگرانی نداشتم که برای قیام لیل نه ایستاده‏ام و روز را روزه نمی‏گرفتم، از رسول خدا صشنیدم که می‏گفت: «بار خدایا، مؤذنین را مغفرت فرما، بار خدایا، مؤذنین را مغفرت فرما»، گفتم: ای رسول خدا، ما را گذاشتی، در حالی که ما برای پخش اذان شجاعانه شمشیر می‏زنیم!! گفت: «نه، اینطور نیست، ای عمر، زمانی فراخواهد رسید که مردم اذان را برای ضعیفان خود می‏گذارند، و آن‏ها گوشت هایی‏اند که خداوند بر آتش حرام‌شان گردانیده است: گوشت‏های مؤذنین»، می‏گوید: و عایشه لبرای آنان گفت: این آیه درباره [مؤذنین] است:

﴿وَمَنۡ أَحۡسَنُ قَوۡلٗا مِّمَّن دَعَآ إِلَى ٱللَّهِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا وَقَالَ إِنَّنِي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ ٣٣[فصلت: ۳۳].

ترجمه: «و کیست نیکوتر به اعتبار سخن از آن کس که مردم را به‌سوی خدا دعوت نمود، و خود کار نیکو انجام داد و گفت: من فرمانبرداران هستم».

عایشه افزود: وی مؤذن است، وقتی بگوید:) «حى على الصلاة» (:«شتاب کنید به‌سوی نماز»، «به‌سوی خداوند دعوت نموده است، و وقتی نماز بگزارد، عمل صالح و نیک انجام داده است، و وقتی بگوید: «اشهد أن لا اله الا الله»، «شهادت می‏دهم که معبود بر حقی جز خدا نیست»، وی از مسلمانان است. این چنین در الکنز (۲۶۵/۴) آمده است. و ابوالشیخ این را از رصافی در کتاب الاذان به مثل این روایت کرده است، چنانکه در الکنز (۲۶۶/۴) آمده است.

و در نزد ابن زنجویه از ابومعشر روایت است که گفت: به من خبر رسیده که عمربن خطاب سگفت: اگر مؤذن می‏بودم، نگرانی نداشتم که حج نمی‏نمودم و عمره نمی‏کردم، مگر حج واجب، و اگر ملائک [به زمین] پاین می‏آمدند، هیچ کس اذان را از آنان نمی‏توانست بگیرد. این چنین در الکنز (۲۶۵/۴) آمده است. عبدالرزاق، ابن ابی شیبه، ابن سعد و بیهقی از قیس بن ابی حازم روایت نموده‏اند که گفت: نزد عمر بن خطاب سآمدیم، فرمود: مؤذن‏هایتان چه کسانی هستند؟ پاسخ دادیم: غلام‏ها و بردگان آزاد، گفت: این برای شما عیب بزرگی است، اگر توانایی اذان را در ضمن عهده دار بودن خلافت می‏داشتم حتماً اذان می‏دادم. این چنین در الکنز (۲۶۵/۴) آمده است. و طبرانی در الأوسط از علی سروایت نموده، که گفت: از اینکه از رسول خدا صطلب ننمودم که حسن و حسین را مؤذن بگرداند پشیمان هستم. هیثمی (۳۲۶/۱) می‏گوید: در این حارث آمده، و ضعیف می‏باشد. و طبرانی در الکبیر از ابن مسعود سروایت نموده، که گفت: دوست ندارم که مؤذنین شما کورهایتان باشند، و افزود: و نه قاریان تان. هیثمی (۲/۲) می‏گوید: رجال آن ثقه‏اند.