قصه انصاری که از خانه دورش بهسوی مسجد شتاب مینمود
احمد، مسلم، دارمی، ابوعوانه، ابن خزیمه و ابن حبان از ابی بن کعب سروایت نمودهاند که گفت: مردی بود، که خانهاش نسبت به همه از مسجد دورتر بود، ولی نماز جماعت را از دست نمیداد، به وی گفته شد: چرا خری نمیخری که در تاریکی و شدت گرما سوار شوی، گفت: دوست ندارم که منزلم در پهلوی مسجد باشد، من میخواهم که پیاده آمدنم به مسجد و برگشتنم به خانهام برایم نوشته شود!! آن گاه رسول خدا صفرمود: «خداوند آن را برایت جمع نموده است» [۲۱۷].
و نزد طیالسی، مسلم و ابن ماجه از وی روایت است که گفت: مردی بود از انصار، که خانهاش دورترین خانه در مدینه بود، و نماز را با پیامبر خدا صاز دست نمیداد، این حالتش مرا ناراحت کرد و به او گفتم: ای فلان، چرا خری نمیخری که تو را از گرما و جانوران زمین نگه دارد، گفت: به خدا سوگند، دوست ندارم که خانهام به خانه محمد صمتصل باشد، این حرف وی برای من گران تمام شد، و نزد پیامبر خدا صآمده و به او خبر دادم، وی او را طلب نمود، و آن شخص مثل گفته قبلیاش را به رسول خدا صنیزگفت، و متذکر شد که وی در قبال آن خواهان اجر و پاداش است، آن گاه پیامبر صبه او گفت: «برای تو آنچه است که نیت پاداش آن را نمودهای» [۲۱۸].
این را همچنان ابوداود و حمیدی به معنای آن روایت کردهاند، و در روایت حمیدی آمده: «برای وی در هر قدمی که بهسوی مسجد بر میدارد درجهای است» [۲۱۹]. این چنین در الکنز (۲۴۴/۴) آمده است.
[۲۱۷] مسلم (۶۶۳) ابوداوود (۵۵۷). [۲۱۸] مسلم (۶۶۳) ابوداوود (۵۵۷). [۲۱۹] حمیدی در مسند خویش (۳۷۶).