حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

خشوع ابن عمر و ابن مسعود بدر نماز

خشوع ابن عمر و ابن مسعود بدر نماز

ابن سعد (۱۵۴/۴) از زیدبن عبداللَّه الشیبانی روایت نموده، که گفت: ابن عمر برا وقتی به‌سوی نماز می‏رفت دیدم، آنقدر به نزمی راه می‏رفت، که اگر مورچه‏ای با او می‏رفت او از آن مورچه سبقت نمی‏گرفت. و ابن سعد (۱۵۷/۴) از واسع به حبان روایت نموده، که گفت: ابن عمر دوست می‏داشت، که همه چیزش وقتی نماز می‏خواند، روبروی قبله باشد، حتی که انگشت بزرگش را روبروی قبله می‏گردانید. و ابونعیم در الحلیه (۳۰۴/۱) از طاووس روایت نموده، که گفت: نماز گزاری را به حالت ابن عمر ندیدم، که روی، کف‏های دست و قدم‌هایش را آنقدر جدی به طرف قبله بگرداند. و نزد وی همچنان از ابوبرده روایت است که گفت: در پهلوی ابن عمر نماز خواندم، از وی هنگامی که سجده نمود شنیدم که می‏گفت: (اللهم اجعلک احب شی‏ء الی، و اخشی شی‏ء عندی)، ترجمه: «بار خدایا تو را محوبترین چیز نزدم می‏گردانم، و همچنان نظر به هر چیزی از تو زیادتر می‏ترسم»، و از وی شنیدم که در سجده‏اش می‏گفت: «رب بما انعمت علی فلن اکون ظهیرا للمجرمین»، ترجمه: «پروردگارا، با در نظر داشت نعمتی که بر من نموده‏ای، هرگز مددکار مجرمان نخواهم بود»، و گفت: از وقتی اسلام آورده‏ام، هرگاه نمازی گزارده‏ام، امیدوارم که کفاره باشد.

و طبرانی در الکبیر از اعمش روایت نموده، که گفت: وقتی عبداللَّه سنماز می‏گزارد، چون جامه انداخته شده می‏بود. هیثمی (۱۳۶/۲) می‏گوید: رجال آن ثقه دانسته شده‏اند، و اعمش ابن مسعود را درک ننموده است.