حیات صحابه – جلد پنجم

فهرست کتاب

قول عمر درباره کسی که قیام لیل از جماعت فجر او را باز داشت

قول عمر درباره کسی که قیام لیل از جماعت فجر او را باز داشت

مالک از ابوبکر بن سلیمان بن ابی حثمه روایت نموده که: عمربن خطاب سسلیمان بن ابی حثمه را در نماز صبح نیافت، و عمر سصبحگاهان به‌سوی بازار رفت - و مسکن سلیمان بین مسجد و بازار بود - عمر سازکنار شفاء مادر سلیمان بعبور نمود، و به او گفت: سلیمان را در [نماز] صبح ندیدم، به او پاسخ داد: وی شب را در نماز سپری نمود، و بعد خواب بر او غلبه نمود، عمر سگفت: اینکه در نماز صبح در جماعت حاضر شوم، برایم از اینکه شبی را قیام کنم محبوب‏تر است. این چنین در الترغیب (۲۳۵/۱) آمده است. و نزد عبدالرزاق از ابن ابی ملیکه روایت است که گفت: شفاء - یکی از زنان بنی عدی بن کعب - در رمضان نزد عمر سآمد، عمر گفت: چرا ابوحثمه - شوهر آن زن - را در نماز صبح حاضر ندیدم؟ پاسخ داد: ای امیرالمؤمنین، شب را در تلاش و کوشش پیگیر سپری نمود، و دیگر سست و تنبل شد که بیرون آید، بنابراین صبح را خواند و خوابید، عمر سگفت: به خدا سوگند، اگر به آن حاضر می‏شد، برایم از کوشش شبش محبوب‏تر بود. و نزد وی همچنان از شفاء بنت عبداللَّه روایت است که گفت: عمربن خطاب سدر خانه‏ام نزدم وارد گردید، و دو مرد را نزدم خواب یافت، پرسید: حال این دو که با ما در نماز حاضر نشدند چطور است؟ گفتم: ای امیرالمؤمنین، همراه مردم نماز گزاردند - و آن در مضان بود -، بعد آنقدر نماز خواندند که صبح نمودند، و نماز صبح را گزاردند و خوابیدند، عمر سگفت: اینکه صبح را در جماعت بخوانم، برایم از اینکه شبی را تا صبح نماز بگزارم، محبوب‏تر است. این چنین در کنزالعمال (۲۴۳/۴) آمده است.