علم ام المؤمنین عایشه ب
ابن سعد (۱۸۹/۴) از ابوموسی سروایت نموده، که گفت: اصحاب رسول خدا صدر هر چیزی که شک مینمودند، از عایشه لمیپرسیدند، و نزد وی درباره آن علم مییافتند. و ابن سعد (۱۸۹/۴) از قبیصه بن ذؤیب روایت نموده، که گفت: عایشه لعالمترین مردم بود، بزرگان صحابه رسول خدا صاز وی میپرسیدند، و نزد وی هم چنان از ابوسلمه روایت است که گفت: هیچ کسی را عالمتر به سنتهای رسول خدا ص، فقیهتر در رأی و نظری که به آن ضرورت میشد، عالمتر به آیتی که درباره چه نازل شده و عالمتر به میراث از عایشه لندیدم. و ابن سعد (۱۸۹/۴) از مسروق روایت نموده، که به او گفته شد: آیا عایشه لعلم میراث را نیکو میدانست؟ گفت: آری، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، من شیخها و بزرگان اصحاب رسول خدا صرا دیدم که او را از علم میراث سئوال مینمودند. این را طبرانی به لفظ وی روایت نموده، و اسنادش حسن است، چنانکه هیثمی (۲۴۲/۹) گفته است. ابن سعد (۱۸۹/۴) از محمدبن لبید روایت نموده، که گفت: ازواج پیامبر صاز احادیث پیامبر صبه پیمانه زیادی حفظ مینمودند، ولی نه چون عایشه و ام سلمه ب، و عایشه در عهد عمر و عثمان تا این که درگذشت، خدا رحمتش کناد، فتوا میداد، و بزرگان اصحاب رسول خدا صچون عمر و عثمان بعد از رسول خدا صنزد وی میفرستادند، و او را از سنن میپرسیدند.
و طبرانی از معاویه سروایت نموده، که گفت: سوگند به خدا هیچ خطیبی را هرگز بلیغتر، فصیحتر و تیزفهمتر از عایشه ندیدم. هیثمی (۲۴۳/۹) میگوید: رجال آن رجال صحیحاند. و نزد وی هم چنان از عروه روایت است که گفت: زنی را عالمتر به طب، فقه، و شعر از عایشه ندیدم. اسناد آن، چنانکه هیثمی (۲۴۲/۹) ذکر نموده، حسن است. بزار - لفظ هم ازوی است - احمد، طبرانی در الأوسط و الکبیر از عروه روایت نمودهاند که گفت: به عایشه گفتم: من در امر تو فکر میکنم، و تعجب مینمایم، تو را از فقیهترین مردم مییابم، [و با خود] گفتم [۵۹۳]: چه بازش میدارد، همسر رسول خدا صو دختر ابوبکر است!! و تو را عالم به تاریخ وقایع عرب، نسبهای آنان و اشعارشان مییابم، [و با خود] گفتم: چه بازش میدارد، پدرش علامه قریش است!! ولی تعجب میکنم که تو عالم به طب یافتم، این از کجا آمده است؟ آن گاه وی از دستم گرفت و گفت: ای عریه [۵۹۴]مریضیهای رسول خدا صزیاد شد، و اطبای عرب و عجم برای او [هر قسم دوا ]میفرستادند، و من آن را آموختم. و در روایت احمد آمده: من او را در مریضیهایش معالجه نمودم، و از همانجا فرا گرفتم [۵۹۵]. هیثمی (۲۴۲/۹) میگوید: در این عبداللَّه بن معاویه زبیری آمده، ابوحاتم گفته: حدیثش راست است، ولی در وی ضعفی وجود دارد، و بقیه رجال احمد و طبرانی در الکبیر ثقهاند.
[۵۹۳] در اصل «گفت» آمده، ولی ظاهر «گفتم» است، و روایت احمد (۶۷/۶) نیز این را تأیید میکند، که به لفظ «میگویم»، آمده. [۵۹۴] تصغیر «عروه» است و او خواهرزادهاش میشد. [۵۹۵] ضعیف. احمد (۶/ ۶۷) بطور مختصر. هیثمی (۹/ ۲۴۲) می گوید: در سند آن عبدالله بن معاویة الزبیری است که ابوحاتم دربارهی وی می گوید: مستقیم الحدیث است و در وی ضعفی وجود دارد...