حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

قصه على سبا پیامبر صدر حالى که به فقر مبتلا شده بود

قصه على سبا پیامبر صدر حالى که به فقر مبتلا شده بود

ابن عساکر از ابن عباس بروایت نموده، که گفت: پیامبر خدا صبا فقر و تنگدستی مواجه شد، و این خبر به علی سرسید، وی برای پیدا نمودن عملی که چاره‏ای برای نیازمندی پیامبر صنماید بیرون رفت. آن گاه به باغ یهودیی وارد شد، و برای او هفده سطل آب کشید، و هر سطل در بدل یک خرما، و یهودی وی را درگرفتن خرمایش اختیاری داد، و او هفده خرمای عجوه [۴۳]را گرفت و آنها را نزد پیامبر صآورد، پیامبر صفرمود: «ای ابوالحسن این‏ها را از کجا به دست آوردی؟» گفت: ای نبی خدا من از تنگدستی‏ای که عاید حالتان شده بود خبر شدم، بنابراین برای پیدا نمودن کاری که ازآن برای‏تان طعامی به دست بیاورم بیرون رفتم. فرمود: «دوستی خدا و رسول او تو را به این واداشت؟» پاسخ داد: آری، ای نبی خدا. پیامبر صفرمود: «هر بنده‏ای که خدا و پیامبرش را دوست داشته باشد، فقر مثل سرعت سیل به طرف وی شتاب می‏کند، و هرکس که خدا و رسول او را دوست دارد، باید وقایه‏ای [۴۴]در مقابل سختی و مشکلات آماده سازد، اینقدر کافیست» [۴۵]- [۴۶].

[۴۳] نوعی از خرماهای مدینه است. [۴۴] در حدیث «تجفاف» استعمال شده، که به معنای وقایه یا برگستوان می‏باشد، و برگستوان روپوش و زره مخصوصی است که در قدیم الزمان در هنگام جنگ آن را برتن می‏کردند و یا روی اسب می‏انداختند. م. [۴۵] این چنین در کنزالعمال (۳۲۱/۳) آمده، و گفته است: در این حَنَش آمده است. [۴۶] بسیار ضعیف. در سند آن حنش که همان حسین بن قبیس رحبی واسطی است وجود دارد که متروک است: التقریب (۱/ ۱۷۸).