حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

توکل امیرالمؤمنین على س

توکل امیرالمؤمنین على س

ابوداود در القدر و ابن عساکر از یحیی بن مره روایت نموده‏اند که گفت: علی سشب هنگام به‌سوی مسجد بیرون می‏رفت، و نماز نفل می‏خواند، [باری] ما برای حراست وی آمدیم، هنگامی که فارغ شد نزد ما آمد و گفت: چه شما را اینجا نشانیده است؟ گفتیم: از تو حراست می‏کنیم، گفت: از اهل آسمان حراست می‏کنید یا از اهل زمین؟ گفتیم: بلکه از اهل زمین، گفت: تا در آسمان حکم نشود در زمین چیزی به وقوع نمی‏پیوندد، و برای هر کس دو ملک موظف شده‏اند، از وی دفاع می‏کنند و حراست می‏نمایند، تا اینکه قدر وی بیاید، وقتی که قدرش آمد او را با قدرش وا می‏گذارند، و بر من از طرف خداوند و قایه و سپری محکمی است، اما وقتی اجلم بیاید از من دور می‏شود، و کسی طعم و ذائقه ایمان را تا وقتی نمی‏چشد که نداند و بر این باور نباشد که آنچه به او رسید، از وی خطا شدنی نبود، و آنچه به وی نرسیده، به او رسیدنی نبوده است.

و نزد آن دو همچنان از قتاده سروایت است که گفت: آخرین شبی که بر علی سآمد در آن آرام نمی‏گرفت، خانواده وی درباره‏اش متردد شدند، و یکی با دیگری سری در تماس شدند تا اینکه جمع گردیدند و او را سوگند دادند، گفت: همراه هر بنده‏ای دو ملک است که ازوی در صورتی که تقدیر بر چیزی نرفته باشد دفاع می‏کنند. یا گفت: تااینکه تقدیر نیاید - ، وقتی که تقدیر آمد او و قدر را با هم وا می‏گذارند، بعد از آن به‌سوی مسجد بیرون رفت و به قتل رسید. و نزد ابن سعد و ابن عساکر از ابومجلز روایت است که گفت: مردی (از مراد) در حالی نزد علی آمد، که وی در مسجد نماز می‏خواند، و گفت: از خود حراست و حفاظت نما، چون گروهی از مراد می‏خواهند تو را به قتل برسانند، گفت: با هر فرد دو ملک است که وی را از آنچه مقدر نیست حفاظت می‏نمایند، و وقتی قدر آمد، او را با قدر وا می‏گذارند، و اجل و قایه محکمی است [۱۴۹۲].

و ابونعیم [۱۴۹۳]از جعفربن محمد و او از پدرش روایت نموده، که گفت: دو مرد به خاطر خصومتی پیش علی آمدند، و او در کنج دیواری نشست، مردی گفت: ای امیرالمؤمنین، دیوار می‏افتد، علی سفرمود: برو خداوند خود نگهبان است، و در میان آن دو حکم نمود و برخاست، و بعد از آن دیوار افتاد.

[۱۴۹۲] این چنین در الکنز (۸۸/۱) آمده است، و نزد ابونعیم در الحلیه (۷۵/۱) از یحیی بن ابی کثیر و غیر وی آمده، که گفت: به علی سگفته شد: آیا از تو حراست نکنیم؟ وی گفت: از مرد اجل وی حراست می‏کند. [۱۴۹۳] الدلائل (ص۲۱۱).