سوادبن غُزَیه و بوسیدن شکم پیامبر صدر روز بدر
ابن اسحاق از حبّان بن واسع و او از بزرگان قوم خود روایت نموده که: پیامبر خدا صصفوف اصحاب خود را در روز بدر برابر نمود، و در دستش تیری بود که قوم را به آن برابر مینمود، آن گاه از نزد سوادبن غزیه س- حلیف بنی عدی بن نجار، که از صف جلوتر ایستاده بود - عبور نمود، با تیر به شکم وی زد و گفت: «برابر باش، ای سواد»، گفت: ای رسول خداصاذیتم نمودی، و خداوند تو را به حق و عدل مبعوث نموده است، قصاصم را بده، آن گاه پیامبر خدا صشکم خود را برهنه ساخت و گفت: «قصاص خود را بگیر»، میگوید: او پیامبر صرا در آغوش گرفت و شکمش را بوسید، پیامبر صپرسید: «ای سواد چه تو را به این کار واداشت؟» گفت: ای رسول خدا، این چیزی را که میبینی فرا رسیده است [۱۰۶]، بنابراین خواستم در آخرین لحظات بودنم با تو، پوستم با پوستت تماس حاصل کند، آن گاه پیامبر خدا صبرایش دعای خیر نمود، و به او خیر گفت [۱۰۷]- [۱۰۸].
[۱۰۶] یعنی جنگ و مقابله با دشمن فرارسیده است. م. [۱۰۷] این چنین در البدایه (۲۷۱/۳) آمده است. [۱۰۸] ضعیف. ابن اسحاق در سیره ابن هشام (۲/ ۸۴) در اسناد آن کسانی هستند که نام برده نشدهاند.