حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

عملکرد عایشه لدر این باره

عملکرد عایشه لدر این باره

خطیب در المتفق از عمرو بن مخراق روایت نموده، که گفت: از کنار عایشه لمرد با وقاری گذشت، و عایشه لدر حال خوردن بود، آن مرد را فراخواند و او با وی نشست، و دیگری گذشت و به او تکه نانی را داد، [در این باره] به او گفته شد، پاسخ داد: پیامبر خدا صما را دستور داده است تا مردم را در جایگاه‌هایشان قراردهیم [۸۲۸]. این چنین در الکنز (۱۴۲/۲) آمده است. و این را همچنان ابوداود در السنن، ابن خزیمه در صحیح خود، بزار، ابویعل، ابونعیم در المستخرج، بیهقی در الأدب و عسکری در الأمثال از طریق میمون بن ابی شبیب روایت نموده‏اند که گفت: فقیری نزد عایشه لآمد، و او به وی به دادن قرص نانی امر نمود، و مرد با وقاری آمد و او وی را با خود نشاند، به او گفته شد: چرا این کار را نمودی؟ گفت: [پیامبر خدا ص]ما را دستور داده است... و حدیث را متذکر شده، و لفظ ابونعیم در الحلیه [۸۲۹]چنین است که: عایشه لدر سفری بود، و برای گروهی از قریش دستور غذای ظهر را داد، آن گاه مرد غنی و باوقاری آمد، عایشه لگفت: وی را فراخوانید، و آن مرد پایین آمد و خورد و رفت، و بعد سائلی آمد، و عایشه لدستور داد تا به وی قرص نانی داده شود به او گفتند: ما را امر نمودی تا این غنی را فراخوانیم، و برای این مسائل اعطای قرص نانی را امر نمودی! گفت: [در مقابل] این غنی برای ما زیبنده و مناسب همان بود که آن را با وی انجام دادیم و اما این فقیر سئوال نمود، و من به او به آنچه که وی را راضی می‏سازد راهنمایی کردم، و پیامبر خدا صما را دستور داده است... و حدیث رامتذکر شده. و حاکم این حدیث را معرفة علوم الحدیث، صحیح دانسته، و همچنان غیر از وی، ولی تصحیح وی به سبب منقطع بودن، و اختلاف‏بر راوی آن در مرفوع نمودن حدیث مردود شمرده شده، سخاوتی می‏گوید: بالجمله حدیث عایشه لحسن است. این چنین در شرح الإحیاء زبیدی (۲۶۵/۵) آمده است، و در ما قبل گذشت که: علی سبرای مردم جامه‏ای و صد دینار داد، به او گفته شد، پاسخ داد: از پیامبر خدا صشنیدم که می‏گفت: «مردم را در جایگاه‌هایشان قرار دهید، و این منزلت این مرد نزد من است» [۸۳۰].

[۸۲۸] ضعیف. ابوداوود (۴۸۴۲) ابویعلی (۴۸۲۶) آلبانی آن را در ضعیف الجامع (۱۳۴۴) ضعیف دانسته است که به علت انقطاع است. [۸۲۹] ۳۷۹/۴. [۸۳۰] بسیار ضعیف. ابن عساکر (۱۲/ ۲۰۰/ ۱) در سند آن اصبع بن نباته است که متروک و متهم به دروغ است. سلامه الکندی هم گو اینکه مجهول باشد. نگا: الضعیفة (۱۸۹۴) مسلم آن را در صحیح خود بطور معلق روایت کرده و به ضعف آن اشاره کرده است.