خوف ام المؤمنین عایشه
ابن سعد [۱۵۳۲]از عمروبن سلمه سروایت نموده که: عایشه لگفت: به خدا سوگند، دوست دارم درختی میبودم، به خدا سوگند، دوست دارم کلوخی میبودم، به خدا سوگند، دوست دارم خداوند مرا هیچ چیزی نمیآفرید. و نزد وی همچنان از ابن ابی ملیکه روایت است، که: ابن عباس بقبل از وفات عایشه لنزد وی رفت و او را ستودو گفت: بشارت باد، ای همسر پیامبر خدا، که جز از تو باکرهای را نکاح نکرد، و برائتت ار آسمان نازل شد!! بعد از وی ابن زبیر بنزد وی رفت، و عایشه لگفت: عبداللَّه بن عباس بمرا ستود، و دوست نداشتم امروز از کسی میشنیدم که مرا میستاید! دوست دارم من فراموش شده میبودم.
[۱۵۳۲] ۷۴/۸.