درخواست پیامبر صاز عثمان بن مظعون تا معاشرت همسرش را نیکو دارد
ابونعیم [۱۸۳۵]از ابواسحاق سبیعی روایت نموده، که گفت: همسر عثمان بن مظعون بدر شکل و صورت نامناسب و با لباسهای کهنهاش نزد زنان پیامبر صوارد شد، به او گفتند: تو را چه شده؟ پاسخ داد: عثمان در طول شب ایستاده است [۱۸۳۶]، و در طول روز روزه دار، آن گاه قول وی به پیامبر صخبر داده شد، وی با عثمان بن مظعون روبرو گردید و ملامتش نموده گفت: «آیا من پیشوایت نیستم؟» پاسخ داد: بلی هستی، خداوند مرا فدایت بگرداند، و بعد از آن همسر وی در شکل و حالت نیکو و با داشتن خوشبویی آمد و هنگام مرگش سرود:
يا عينُ جودى بدمع غير مـمنون
على رَزية عثمـان بن مظعونِ
على امرىء بات في رضوان خالقه
طوبى له من فقيد الشخص مدفونِ
طاب البقيع له سكنى وغرقده
وأشرقت أرضه من بعد تفتين
واورث القلبَ حزناً لاانقطاع له
حتى الـممـات فمـا ترقى له شوني
و ابن سعد (۳۹۴/۳) از ابوبرده سبه معنای این را روایت کرده، و عبدالرزاق از عروه به مانند آن، چنانکه در الکنز (۳۰۵/۸) آمده، روایت نموده، و هردویشان اشعار را متذکر نشدهاند، و عروه همسر وی را خوله دختر حکیم نامیده، و متذکر شده که وی نزد عایشه لوارد شد، و در حدیث وی آمده: پیامبر صفرمود: «ای عثمان رهبانیت بر ما فرض گردانیده نشده است، آیا من برایت پیشوای نیکو و پسندیده نیستم؟ به خدا سوگند، من از همه شما پرخوف ترم و از شما بیشتر حدود خداوند را حفاظت مینمایم» [۱۸۳۷].
[۱۸۳۵] الحلیه ۱۰۶/۱). [۱۸۳۶] نماز میگزارد. م. [۱۸۳۷] صحیح. احمد (۶/ ۲۲۶) نگا: الارواء (۲۰۱۵) و طبرانی (۹/ ۲۶).