حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

امتناع سعدبن ابى وقاص ساز جنگ

امتناع سعدبن ابى وقاص ساز جنگ

احمد از عمربن سعد از پدرش روایت نموده که: پسرش عامر نزد وی آمد و گفت: ای پدرم، مردم (بر دنیا) می‏جنگند، و تو اینجا هستی؟! گفت: ای پسرم، آیا مرا امر می‏کنی که در فتنه سرآمد باشم؟! نخیر، به خدا سوگند، تا وقتی بر نمی‏خیزم که شمشیری برایم داده شده که اگر مؤمنی را به آن زدم از وی برگردد و اگر کافری را بدان زدم آن را بکشد. از رسول خدا صشنیدم که می‏گفت: «خداوند توانگر پنهان و پرهیزگار را دوست می‏دارد [۴۳۴]- [۴۳۵].

و در نزد طبرانی از ابن سیرین روایت است که گفت: هنگامی که برای سعد بن ابی وقاص سگفته شد: آیا نمی‏جنگی، تو از اهل شوری هستی، و تو از دیگران به این امر مستحق‏تری؟ گفت: تا اینکه برایم شمشیری نیاورند که دو چشم، و زبان و دو لب داشته باشد و کافر را از مؤمن بشناسد نمی‏جنگم. من جهاد نموده‏ام و جهاد را می‏شناسم [۴۳۶]- [۴۳۷].

[۴۳۴] این چنین در البدایه (۲۸۳/۷) آمده. و ابونعیم این را در الحلیه (۹۴/۱) از عمربن سعد از پدرش روایت نموده، که وی به من گفت: ای پسرکم، آیا مرا امر می‏کنی که در فتنه... و مانند آن را متذکر شده. [۴۳۵] احمد (۱/ ۱۷۰) مسلم (۲۶۹۵) به مانند آن. [۴۳۶] هیثمی (۲۹۹/۷) می‏گوید: این را طبرانی روایت نموده، و رجال آن رجال صحیح‏اند. و ابونعیم در الحلیه (۹۴/۱) از ابن سیرین مثل این را روایت کرده، و ابن سعد (۱۰۱/۳) از ابن سیرین به معنای این را روایت نموده است. [۴۳۷] مرسل است.