مزاح پیامبر صبا ابوعمیر
احمد از انس سروایت نموده، که گفت: پیامبر خدا صبا اخلاقترین مردم بود، من برادری داشتم که به او ابوعمیر گفته میشد - میگوید: گمان میکنم گفت: از شیر گرفته شده بود - میافزاید: وقتی که رسول خدا صمیآمد و او را میدید، میگفت: «أبوعمیر مافعل النغیر»، «ابوعمیر قناری چه شد؟» میگوید: وی قناریی داشت که با آن بازی مینمود، میافزاید: گاهی در خانه ما میبود، و نماز فرا میرسید، آن گاه دستور میداد و همان بساط زیر پایش جاروب میشد، بعد از آن آبپاشی میگردید، و پیامبر خدا صمیایستاد، و ما در عقبش میایستادیم و برای ما نماز میداد، میگوید: فرششان از شاخه درخت خرما بود [۱۲۷۴]. این را صاحبان صحاح سته جز ابوداود به چند طریق از انس به مانند آن روایت کردهاند. این چنین در البدایه (۳۸۶) آمده. و بخاری آن را [۱۲۷۵]به این لفظ روایت نموده: پیامبر صبا ما رفت و آمد داشت، حتی به برادر کوچکم میگفت: «يا أبا عمير ما فعل النغير»، «ای ابوعمیر، قناری چه شد؟» [۱۲۷۶]لفظ ترمذی نیز همینطور است. و نزد ابن سعد [۱۲۷۷]از انس بن مالک روایت است که: پیامبر صنزد ابوطلحه سوارد شد، و یکی از فرزندان وی را که به ا ابوعمیر کنیه داده میشد غمگین دید، میگوید: و پیامبر صوقتی که او را میدید با او مزاح مینمود، میافزاید: پیامبر صگفت: «چرا من ابوعمیر را غمگین میبینم؟» گفتند: ای رسول خدا قناری وی که با او بازی مینمود، مرده است، میگوید: آن گاه پیامبر صشروع نموده میگفت: «ابا عمير ما فعل النغير»، «ابوعمیر قناری چه شده؟».
[۱۲۷۴] بخاری (۶۲۰۳) مسلم (۲۱۵۰). [۱۲۷۵] در الأدب (ص۴۲). [۱۲۷۶] بخاری (۶۱۲۹) مسلم (۲۱۵۰) ترمذی (۱۹۸۹). [۱۲۷۷] ۵۰۶/۳.