پیامبر صو عزت نمودن سعدبن معاذ هنگام وفاتش
ابن سعد [۶۹۸]از ابن عباس بروایت نموده، که گفت: هنگامی که زخم دست سعد سپاره شد و خون جاری گردید، پیامبر صبهسوی وی برخاست و او را در آغوش خود گرفت، و خون به صورت و ریش رسول خدا صفواره مینمود، و هر کس که میخواست پیامبر خدا صرا از خون نگه دارد، پیامبر خدا صخود را به سعد نزدیک ترمی نمود، تا اینکه وی درگذشت.
و از مردی از انصار روایت است که گفت: هنگامی که سعد حکم خود را درباره بنی قریظه صادر نمود، دوباره برگشت و جراحت وی باز شد. و این خبر به پیامبر صرسید، وی نزد سعد آمد و سر او را گرفته در آغوش خود گذاشت، و او با لباس سفیدی پوشانیده شد، که اگر بر رویش کشیده میشد پاهایش برهنه میشدند، و او مرد سفید و قوی هیکلی بود، بعد از آن پیامبر خدا صفرمود: «بارخدایا، سعد در راه تو جهاد نمود، و رسولت را تصدیق کرد، و آنچه را بر وی بود انجام داد، پس روح او را به بهترین وجهی که یک روح را میپذیری بپذیر». وقتی سعد کلام پیامبر خدا صرا شنید، چشمان خود را باز نمود و گفت: السلام علیک یا رسولاللَّه. من هم گواهی میدهم که تو پیامبر خدا هستی. هنگامی که اهل سعد دیدند پیامبر خدا صسر او را در آغوش خود گذاشته است، از آن به وحشت افتادند، و برای پیامبر خدا صیادآوری گردید، که اهل سعد هنگامی که تو را دیدند سر وی را در آغوش خود گذاشتهای از آن به وحشت افتادند. پیامبر صگفت: «به تعداد شما که در خانه هستید فرشتههای خداوند از خداوند اجازه خواستند تا در وفات سعد حاضر شوند». میگوید: و مادرش گریه مینمود و میگفت:
وَيْلُ اُمك سعدا
حَزامة وجِدَّاً
در آن موقع به مادرش گفته شد، آیا بر سعد شعر میگویی؟ آن گاه پیامبر خدا صفرمود: «بگذاریدش، دیگر شعرا از وی دروغگوترند» [۶۹۹].
[۶۹۸] ۴۲۶/۳. [۶۹۹] ابن سعد (۳/ ۲/ ۷).