روش على سدر لباس پوشیدن
ابونعیم [۱۹۴۴]از زیدبن وهب روایت نموده، که گفت: جماعتی از اهل بصره نزد علی سآمد، و در میان آنان مردی از خوارج بود که به او جعدبن نعجه گفته میشد، وی علی سرا در لباس پوشیدنش مورد عتاب قرار داد، علی گفت: تو را به لباس پوشیدنم چه؟ لباس پوشیدنم از کبر دورتر است، و سزاوار آن است که مسلمان به من اقتدا کند. و از عمروبن قیس روایت است که گفت: به علی گفته شد: ای امیرالمؤمنین، چرا پیراهنت را پیوند میکنی؟ گفت: قلب (بدان) خاشع و متواضع میگردد، و مؤمن به آن اقتدا میکند [۱۹۴۵]. و ابن سعد [۱۹۴۶]از عمرو مانند آن را روایت کرده است. و ابن ابی شیبه و هناد از عطاء ابومحمد روایت نمودهاند که گفت: بر تن علی پیراهن ناشستهای از این کرباسها بود. و نزد هناد و ابن عساکر از عبداللَّه بن ابی الهذیل روایت است که گفت: بر تن علی بن ابی طالب پیراهن رازیی [۱۹۴۷]را دیدم، که وقتی آستینش را باز میکرد، به اطراف انگشتانش میرسید، و وقتی که رهایش مینمود، به نصف ساعد بر میگشت [۱۹۴۸]. ابن عیینه در جامع خود، عسکری در المواعظ، سعیدبن منصور، بیهقی و ابن عساکر از علی سروایت نمودهاند که: وی پیراهن را میپوشید، و آستینش را باز میکرد، و تا به انگشتان را میگذاشت و اضافه از آن را قطع نموده میگفت: آستینها از دستها دراز و زیاده نمیشد [۱۹۴۹].
و نزد ابونعیم [۱۹۵۰]از ابوسعید ازدی - وی امامی از امامان ازد بود - روایت است که گفت: علی سرا دیدم که به بازار آمد و گفت: چه کسی پیراهنی دارد که سه درهم ارزش داشته باشد؟ مردی گفت: نزد من است، و علی از آن خوشش آمد، علی گفت: ممکن است این بهتر از آن باشد، گفت: نخیر، سه درهم قیمت آن است، میگوید: آن گاه علی را دیدم که درهمها را از جامهاش که در آن بسته بود گشود، و به آن مرد پرداخت و لباس را پوشید، و متوجه شد که از نوک انگشتانش درازتر است، آن گاه امر نمود و اضافه آن را از نوک انگشتانش قطع گردید. و احمد در الزهد از مولای ابوغصین روایت نموده، که گفت: علی سرا دیدم که بیرون شد، و نزد مردی از کرباس فروشان آمد و برایش گفت: پیراهن گندمگون داری؟ میگوید: وی را پیراهنی را برایش بیرون نمود، و علی آن را پوشید و متوجه گردید که به نصف ساقهایش میرسد، آن گاه از طرف راست و چپش دید و گفت: اندازه این را نیکو میبینم این به چند است؟ گفت: به چهار درهم ای امیرالمؤمنین، میگوید: وی آن چهار درهم را از ازارش گشود و برای آن مرد پرداخت و رفت [۱۹۵۱].
[۱۹۴۴] الحلیه (۸۲/۱). [۱۹۴۵] هناد این را از عمروبن قیس به مانند آن، چنانکه در المنتخب (۵۷/۵) آمده روایت نموده است. [۱۹۴۶] ۲۸/۳. [۱۹۴۷] منسوب به طرف «ری» و آن نام شهری است. م. [۱۹۴۸] این چنین در المنتخب (۵۷/۵) آمده است. [۱۹۴۹] این چنین در الکنز (۵۵/۸) آمده است. [۱۹۵۰] الحلیه (۸۳/۱). [۱۹۵۱] این چنین در البدایه (۳/۸) آمده است.