گریه ابوبکر س
ابن ابی شیبه از ابوسعید سروایت نموده، که گفت: پیامبر خدا صروزی در همان مریضیاش که در آن درگذشت، در حالی که ما در مسجد بودیم و با پارچهای سر خود را بسته بود، نزد ما بیرون آمد، و به طرف منبر روی آورد و بر آن قرار داشت، ما وی را دنبال نمودیم، آن گاه گفت: «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، من اکنون بر حوض خود ایستادهام»، و گفت: «بندهای دنیا و زینت آن به او عرضه شد ولی او آخرت را انتخاب نمود». و این را جز ابوبکر سدیگر کسی ندانست و چشمهایش پر اشک شد و گریه نموده گفت: پدر و مادرم فدایت، بلکه پدران، مادران، جانها و اموال خود را در بدل تو فدیه میدهیم، بعد از آن پیامبر صپایین آمد و دیگر تاکنون بر آن نه ایستاد [۱۲۵]- [۱۲۶].
[۱۲۵] این چنین در کنزالعمال (۵۸/۴) آمده است، و ابن سعد (۲۳۰/۲) به مانند این را از ابوسعید روایت نموده است. [۱۲۶] ضعیف. ابن ابی شیبة در مصنف (۷/ ۴۱۳/ ۲۷) در سند آن ابویحیی سمعان الاسلمی است که مقبول است: التقریب (۲/ ۴۸۹) یعنی در صورت متابعه مگر نه مورد قبول نیست.