قصه یک صحابى در محبت پیامبر صو نزول آیهاى در این باره
طبرانی از عایشه لروایت نموده، که گفت: مردی نزد پیامبر صآمد و گفت: ای پیامبر خدا، تو از جانم برایم محبوبتری، و تو از فرزندم برایم محبوبتری. من وقتی که در خانهام میباشم و تو را به یاد میآورم، آن گاه تا نیایم و به سویت نگاه نکنم صبر و تحمل ندارم، و وقتی که مرگ خود و مرگ تو را به یادم میآورم، میدانم که وقتی تو به جنت داخل شوی، با انبیا محشور میشوی، و من وقتی به جنت داخل شدم، میترسم که تو را نبینم. آن گاه پیامبر صبه او جوابی نداد، تا اینکه جبرئیل ÷با این آیه نازل شد:
﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ وَٱلصِّدِّيقِينَ وَٱلشُّهَدَآءِ وَٱلصَّٰلِحِينَ﴾[النساء: ۶۹].
ترجمه: «و هر که از خدا و رسول اطاعت کند، این جماعت همراه کسانیاند که خداوند به آنان انعام کرده است، از پیغمبران و صدیقان و شهیدان و صالحان» [۳۴].
و نزد طبرانی از ابن عباس بروایت است که: مردی نزد پیامبر صآمد و گفت: ای پیامبر خدا من تو را دوست دارم. حتی وقتی تو را به یادم میآورم، اگر نیایم و و تو را نبینم، گمان میکنم جانم بیرون میشود. آن گاه به یاد میآورم که اگر به جنت داخل شوم، در منزلت پایینتر از تو میباشم، و این برایم گران تمام میشود، و دوست دارم که در درجه تو باشم. پیامبر خدا صجوابی به او نداد، و خداوند ﻷنازل فرمود:
﴿وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ فَأُوْلَٰٓئِكَ مَعَ ٱلَّذِينَ أَنۡعَمَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِم مِّنَ ٱلنَّبِيِّۧنَ﴾[النساء: ۶۹].
آن گاه پیامبر صوی را خواست، و این را برایش تلاوت نمود [۳۵]- [۳۶].
[۳۴] هیثمی (۷/۷) میگوید: این را طبرانی در الصغیر والأوسط روایت نموده، و رجال آن رجال صحیحاند، غیر عبداللَّه بن عمران عابدی که ثقه میباشد، و این را ابونعیم در الحلیه (۲۴۰/۴) از عایشه لبه این سیاق و به این اسناد به مانند آن روایت نموده، و گفته است: این حدیث به روایت منصور و ابراهیم غریب است، و این را فضل به تنهایی روایت نموده، و عابدی از وی به تنهایی روایت کرده است. [۳۵] هیثمی (۷/۷) میگوید: این را طبرانی روایت نموده، و در آن عطاء بن سائب آمده، که مختلط شده بود. [۳۶] حسن لغیره. طبرانی (۱۲/ ۲۵۵۹) در آن عطاء بن سائب است که دچار اختلاط شده اما حدیث عایشه که گذشت شاهد آن است.