حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

پیروى عثمان از پیامبر صدر ازار پوشیدن و طواف نمودن

پیروى عثمان از پیامبر صدر ازار پوشیدن و طواف نمودن

ابن ابی شیبه از ایاس بن سلمه و او از پدرش روایت نموده، که گفت: قریش خارجه بن کرز را برای به دست آوردن خبر و جاسوسی نزد مسلمانان فرستادند، و او با ستایش و خوبگویی [از مسلمانان]برگشت، گفتند: تو یک اعرابی هستی، که سلاح‏ها را برایت تکان داده‏اند، و قلبت ترسیده است، و آنچه به تو گفته شد، و خود گفته‏ای ندانسته‏ای. بعد از آن عروه بن مسعود سرا فرستادند، او آمد و گفت: ای محمد این سخن چیست؟ به‌سوی ذات خداوند دعوت می‏کنی، و باز به‌سوی قومت با این مردم اوباش، کسانی که می‏شناسی و کسانی که نمی‏شناسی آمده‏ای، تا روابط خویشاوندی ایشان را قطع کنی، و حرم ایشان را با خون و مال‌شان حلال بگردانی؟ پیامبر صگفت: «من به‌سوی قومم جز جهت وصل رحم‏های ایشان نیامده‏ام، خداوند آیین و دین‌شان را به دین بهتری از دین‌شان تبدیل می‏نماید، و زندگی بهتری از زندگی شان، به آنان نصیب می‏گرداند»، آن گاه وی نیز با ستایش و خوبگویی برگشت.

سلمه می‏گوید: و عرصه بر مسلمانی که در دست مشرکین گیر افتاده بودند تنگ و شدید شده بود، آن گاه پیامبر خدا صعمر سرا خواست و به او گفت: «ای عمر آیا پیام مرا به برادران مسلمانت که اسیراند می‏رسانی؟» گفت: نه ای پیامبر خدا، به خدا سوگند، من در مکه خویشاوندان نزدیک ندارم، غیر از من، [دیگران] اقارب زیادی دارند. آن گاه عثمان سرا خواست و به‌سوی ایشان فرستاد، و عثمان سبا سواری خود حرکت کرد، تا اینکه به قرارگاه مشرکین آمد، و آنان او را مسخره نمودند و به او سخنان زشتی گفتند، بعد از آن ابان بن سعیدبن عاص پسر عمویش به وی پناه داد، و او را بر زین در پشت سر خود سوار نمود. هنگامی که رسید گفت: ای پسرعمو، چرا من تو را اینقدر فروتن می‏بینم؟ ازارت را دراز کن - ازار وی تا نصف ساق‌هایش بود - عثمان سبه او گفت: ازار پوشیدن صاحب ما همینطور است. و او در مکه آنچه را رسول خدا صگفته بود، به همه اسیران مسلمان رسانید.

سلمه می‏گوید: در حالی که ما آرام گرفته بودیم، منادی پیامبر خدا صفریاد نمود: ای مردم، به طرف بیعت بشتابید، به طرف بیعت بشتابید، روح القدس نازل شده است، در حالی ما به طرف رسول خدا صرفتیم، که وی در زیر درخت طلح [۲۷۰]قرار داشت، و با او بیعت نمودیم. و این همان قول خداوند است:

﴿لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ[الفتح: ۱۸].

ترجمه: «خداوند از مؤمنانی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند راضی و خوشنود شد».

می‏افزاید: و پیامبر صخود از طرف عثمان بیعت نمود، و یک دست خود را بر دیگرش گذاشت، و مردم گفتند: خوشی بادا به ابوعبداللَّه که در خانه [خدا]طواف می‏کند، و ما اینجا هستیم! پیامبر خدا صفرمود: «اگر وی چندین و چند سال هم درنگ کند، تا من طواف نکنم، طواف نمی‏کند» [۲۷۱]- [۲۷۲]. و ابن سعد(۲۰۸) این را از ایاس بن سلمه از پدرش به شکل مختصر روایت کرده، و در روایت وی آمده: گفت: ای پسرعمو، تو را بسیار متواضع و فروتن می‏بینم! ازارت را چنان که قومت دراز می‏کند دراز کن، گفت: دوست ما همینطور تا نصف ساق‏های خود ازار بر تن می‏کند، گفت: ای پسرعمو، به خانه طواف کن، گفت: ما چیزی را تا اینکه دوست مان انجام ندهد و ما نقش قدم او را پیروی نکنیم انجام نمی‏دهیم.

[۲۷۰] درخت بزرگ و خارداری است در ریگستان، ام غیلان و مغیلان نیز گفته می‏شود. [۲۷۱] این چنین در الکنز (۸۴/۱) آمده است. و این را رویانی و ابویعلی و ابن عساکر از ایاس بن سلمه از پدرش به اختصار روایت نموده‏اند، چنانکه در الکنز (۵۶/۸) آمده است. [۲۷۲] ابن ابی شیبة (۸/ ۵۱۱).