حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

پیامبر صو تعلیم دادن آداب طعام خوردن براى اصحابش و گفتن بسم‏اللَّه در اول آن

پیامبر صو تعلیم دادن آداب طعام خوردن براى اصحابش و گفتن بسم‏اللَّه در اول آن

ابن نجار از عمروبن ابی سلمه بروایت نموده، که گفت: روزی با رسول خدا صطعام خوردم، و از اطراف کاسه گوشت برمی‏داشتم، رسول خدا صفرمود: «از نزد خودت بخور» [۱۸۹۰]. این چنین در الکنز (۴۶/۸) آمده است. احمد، ابوداود، نسائی ابن قانع، طبرانی، حاکم و غیر ایشان از امیه بن مخشی سروایت نموده‏اند که: پیامبر صمردی را دید که می‏خورد و بسم‏اللَّه نگفته بود، و وقتی یک لقمه از طعامش ماند، وی آن را به دهن خود بلند نمود و گفت: بسم‏اللَّه در اول و آخرش، پیامبر صخندید وگفت: «به خدا سوگند، شیطان پیهم همراهت می‏خورد، تا این که بسم‏اللَّه گفتی، آن گاه همه چیزی را که در شکمش بود استفراغ نمود»، و در لفظی آمده: «وقتی که نام خدا را یاد نمودی، آنچه در شکمش بود استفراغ نمود» [۱۸۹۱]. این چنین در الکنز (۴۵/۸) آمده است.

نسائی از حذیفه سروایت نموده، که گفت: در حالی که ما نزد رسول خدا صقرار داشتیم، ناگهان کاسه‏ای آورده شد و گذاشته شد، رسول خدا صدست خود را از آن گرفت، و ما نیز دست‏های مان را گرفتیم - و ما تا اینکه او نمی‏خورد نمی‏خوردیم - ، آن گاه اعرابیی آمد انگار که به پیش رانده می‏شود، و به‌سوی کاسه دست برد که از آن بخورد، ولی پیامبر صاز دستش گرفت، بعد کنیزی آمد، انگار که به پیش رانده می‏شود، و رفت تا دست خود را در طعام بگذارد، ولی رسول خدا صاز دست وی گرفت، و بعد از آن گفت: «شیطان طعام قوم را وقتی که نام خدا را بر آن یاد نکنند حلال شمرده می‏خورد، هنگامی که ما را دید دست از آن گرفته‏ایم، (این کنیز را) نزدمان آورد، تا به واسطه وی [طعام را برای خود] حلال سازد، (ولی من از دست وی گرفتم، آن گاه این اعرابی را آورد [۱۸۹۲]تا به واسطه وی [طعام را برای خود] حلال سازد ولی من از دست وی نیز گرفتم) [۱۸۹۳]، سوگند به خدایی که معبودی جز وی نیست، دست وی با دست‏های آنان در دستم است» [۱۸۹۴]. این چنین در الکنز (۴۶/۸) آمده است. و ابن نجار از عایشه لروایت نموده، که گفت: رسول خدا صبا شش تن طعام می‏خورد، ناگاه اعرابیی داخل شد، و آنچه را در پیش روی‌شان بود با دو لقمه خورد، رسول خدا صفرمود: «اگر نام خدا را یاد می‏نمود برای‌شان کفایت می‏کرد، بنابراین وقتی که هر یکی از شما خواست طعامی بخورد، باید نام خداوند تعالی را یاد کند، و اگر فراموش نمود و باز به یاد آورد باید بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ أَوَّلَهُ وَآخِرَهُ»، «به نام خدا در اول و آخرش»» [۱۸۹۵]. این چنین در الکنز (۴۷/۸) آمده است.

[۱۸۹۰] بخاری (۵۳۷۷) مسلم (۲۰۲۲). [۱۸۹۱] ضعیف. احمد (۴/ ۳۳۶) ابوداوود (۳۷۶۸) آلبانی آن را ضعیف دانسته است. [۱۸۹۲] باید دانست که در روایت قدری تقدیم و تأخیر وجود دارد، زیرا در بالا ذکر شد که اول اعرابی آمد، و بعد از وی کنیز آمد، اما حالا می‏گوید که اول کنیز آمد و بعداً اعرابی. م. [۱۸۹۳] این را از روایت مسلم و ابوداود برای توضیح بر روایت نسائی افزودیم. [۱۸۹۴] صحیح. احمد (۴/ ۳۳۶) ابوداوود (۳۷۶۸) و نسائی در «عمل الیوم واللیلة» آلبانی آن را صحیح دانسته است. [۱۸۹۵] صحیح. ابوداوود (۳۷۶۷) ترمذی (۱۸۵۸) ابن ماجه (۳۲۶۴) آلبانی آن را صحیح دانسته است: الارواء (۱۹۶۵).