قصه ابن عباس و یکى از پسرعموهایش با کنیزى
بخاری [۱۸۶۰]از عکرمه روایت نموده، که گفت: نمیدانم کدام یکیشان برای دیگری طعام ساخته بود، ابن عباس یا پسر عمویش؟ و در حالی که کنیز در پیش رویشان کار مینمود، ناگهان یکی از آنان برای وی گفت: ای زناکار! دومی گفت: باز ایست، اگر در دنیا تو را حد نزند، در آخرت حد میزند، گفت: اگر وی همینطور باشد چه نظر داری؟ [۱۸۶۱]گفت: خداوند فاحش و بذله گویی را دوست نمیدارد. گوینده این قول که: خداوند فاحش و بذله گوی را دوست نمیدارد [۱۸۶۲]، ابن عباس است.
[۱۸۶۰] الأدب (ص ۴۹). [۱۸۶۱] یعنی اگر این کنیز واقعاً زناکار باشد باز هم برایش زناکار نگویم. م. [۱۸۶۲] حسن. بخاری در «ادب المفرد» (۳۳۱) آلبانی آن را صحیح دانسته است.