قول ابودرداء، عایشه و اسماء درباره شکر
ابن عساکر از ابودرداء سروایت نموده، که گفت: در هر شب و روزی که داخل شدهام، و مردم بلایی را در آن به من نسبت ندادهاند، آن را نعمت بزرگی از طرف خدا بر خود دیدهام. و نزد وی همچنان از ابودرداء روایت است که گفت: کسی که نعمت خداوند را جز در خوردن و نوشیدن بر خود نبیند، فهمش کم و عذابش فرارسیده است [۱۴۲۸].
ابن ابی الدنیا و ابن عساکر از عایشه لروایت نمودهاند که گفت: هر بندهای که آب صفا را بنوشد، و آن آب بدون اذیت داخل شود، و بدون اذیت خارج گردد، شکر بر وی واجب شده است [۱۴۲۹]. و طبرانی در الکبیر از اسماء بنت ابی بکر بروایت نموده: هنگامی که ابن زبیر ببه قتل رسید، نزد اسماء چیزی بود که پیامبر صآن را در سبدی به او داده بود، و او آن را گم کرده و به جستجویش پرداخت، هنگامی که آن را پیدا کرد به سجده افتاد [۱۴۳۰].
[۱۴۲۸] این چنین در الکنز (۱۵۲/۲) آمده است. و ابونعیم در العلیة (۲۱۰ ۲۲۰/۱) مانند آن را از وی به هردو وجه روایت نموده است. [۱۴۲۹] این چنین در الکنز (۱۵۲/۲) آمده است. [۱۴۳۰] هیثمی (۲۹۰/۲) میگوید: اسناد آن حسن است، و درباره بعضی رجال آن سخن است.