پرهیزگارى و پارسایى عمر و على ب
مالک و بیهقی از زیدبن اسلم روایت نمودهاند که گفت: عمر سشیری را نوشید و خوشش آمد، سپس از کسی که شیر را به او داده بود پرسید: این شیر را از کجا آوردی؟ وی به ایشان گفت که کنار آبی رفت، و در آنجا تعدادی از حیوانات صدقه آب مینوشیدند، و آنان از شیرهای آنها برای ما دوشیدند، و من آن را در این ظرف آب ریختم، عمر سانگشت خود را داخل دهان نمود و آن را استفراغ کرد [۱۴۷۹]. این چنین در المنتخب (۴۱۸/۴) آمده است. و ابن سعد [۱۴۸۰]از مسوربن مخرمه سروایت نموده، که گفت: ما هم نشینی عمربن خطاب را مینمودیم و از او پرهیزگاری میآموختیم. و ابن عساکر از شعبی روایت نموده، که گفت: علی بن ابیطالب روزی درکوفه بیرون رفت، و بر دروازهای ایستاد و آب خواست، آنگاه دختری با آفتابهای و دستمالی بیرون آمد، علی سبه او گفت: ای دختر: این منزل از کیست؟ گفت: از فلان قسطال، وی گفت: از پیامبر خدا صشنیدم که میگفت: «نه از چاه قسطال آب بنوش، و نه هم در سایه عشر گیرنده [۱۴۸۱]بنشین [۱۴۸۲].
[۱۴۷۹] مالک (۱/ ۲۲۷) بیهقی در شعب (۵۷۷۱). [۱۴۸۰] ۲۹۰/۳. [۱۴۸۱] عشرگیرنده یا عشار کسی است که مالیات تجارت را میگیرد. [۱۴۸۲] این چنین در الکنز (۱۶۵/۲) آمده، و گفته است: در رجال آن کسی راندیدم که دربارهاش سخن گفته شده باشد.