حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

وصیت و سفارش پیامبر صدرباره اهل بیتش

وصیت و سفارش پیامبر صدرباره اهل بیتش

طبرانی در الأوسط از ابن عمر بروایت نموده، که گفت: آخرین حرفی که رسول خدا صگفت این بود: «در خانواده‏ام جانشینم شوید» [۳۲۸]- [۳۲۹].

و ابویعلی از ام سلمه لروایت نموده، که گفت: فاطمه لدختر رسول خداصدر حالی نزد رسول خدا صآمد، که حسن و حسین برا بر دو طرف بغلش حمل می‏نمود، و در دستش دیگی از حسن بود که در آن طعام گرم وجود داشت، و آن را نزد پیامبر صآورد. هنگامی که آن دیگ را پیش روی پیامبر صگذاشت، پیامبر صگفت: «ابوالحسن کجاست؟» پاسخ داد: در خانه، پس وی را طلب نمود. آن گاه پیامبر ص، علی، فاطمه، حسن و حسین نشستند و شروع به خوردن نمودند. ام سلمه می‏گوید: و پیامبر صمرا بدان فرانخواند، و قبل از آن روز هرگاه طعامی می‏خورد و من نزدش حاضر می‏بودم مرا بر آن فرا می‏خواند. هنگامی که فارغ شد، جامه خود را بر آنان پیچانید و گفت: «بار خدایا، با کسی که با آنان دشمنی کند دشمنی نما، و با کسی که با آنان دوستی کند دوستی نما» [۳۳۰]- [۳۳۱].

طبرانی از ابن عباس بروایت نموده، که گفت: رسول خدا صفرمود: «ای بنی عبدالمطلب، من از خداوند سه چیز برای‌تان خواستم: اینکه ایستاده شما را ثابت گرداند، جاهل‌تان را آگاه سازد و گمراه‌تان را هدایت کند، و از وی خواستم تا شما را سخاوتمند و مهربان گرداند. اگر مردی در میان رکن و مقام بایستد و نماز گزارد و روزه بگیرد، بعد در حالی بمیرد که اهل بیت محمد را بد ببرد داخل آتش می‏شود» [۳۳۲]- [۳۳۳].

و طبرانی در الأوسط از عثمان سروایت نموده، که گفت: رسول خدا صفرمود: «کسی که به یکی از فرزندان عبدالمطلب احسان کند، و او در دنیا عوض آن را برایش انجام ندهد، مکافات وی فردا، وقتی که با من روبرو شد بر من باشد» [۳۳۴]- [۳۳۵].

[۳۲۸] هیثمی (۱۶۳/۹) می‏گوید: در این عاصم بن عبیداللَّه آمده و ضعیف می‏باشد. [۳۲۹] ضعیف. طبرانی در الاوسط (۳۸۶۰) نگا: ضعیف الجامع (۲۴۴). [۳۳۰] هیثمی (۱۶۷/۹) می‏گوید: اسناد آن جید است. [۳۳۱] حسن. ابویعلی (۶۹۵۱). [۳۳۲] هیثمی (۱۷۱/۹) می‏گوید: این را طبرانی از شیخ خود محمد بن زکریای غَلابِی روایت نموده، و او ضعیف می‏باشد، و ابن حبان وی را در جمله ثقه‏ها ذکر نموده، و گفته است: به حدیث وی وقتی که از ثقه‏ها روایت کند اعتبار کرده می‏شود، چون در روایت وی از اشخاص مجهول بعض منکرها وجود دارد. می‏گویم [مؤلف]: این را از سفیان ثوری روایت کرده، و بقیه رجال آن رجال صحیح‏اند. [۳۳۳] ضعیف. طبرانی (۱۱/ ۱۷۷). [۳۳۴] هیثمی (۱۷۳/۹) می‏گوید: در این عبدالرحمن بن ابی الزناد آمده، و ضعیف می‏باشد. [۳۳۵] ضعیف. طبرانی در الاوسط (۱۴۴۶) نگا: ضعیف الجامع (۱/ ۵۶۷).