حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

پیروى و به‌جا آوردن امر پیامبر صدر رفتن به طرف بنى قریظه

پیروى و به‌جا آوردن امر پیامبر صدر رفتن به طرف بنى قریظه

بخاری از ابن عمر بروایت نموده، که گفت: پیامبر خدا صدر روز احزاب فرمود: «همه باید [نماز] عصر را در بنی قریظه بگزارند». بعضی نماز عصر را در راه درک نمودند، آن گاه برخی از ایشان گفتند: تا به بنی قریظه نرسیده‏ایم [نماز]عصر را نمی‏خوانیم. و عده‏ای دیگر گفتند: بلکه می‏خوانیم، پیامبر صاین را از ما نخواسته است. بعد این امر به پیامبر صگفته شد، و او هیچ یک از ایشان را توبیخ و ملامت ننمود [۱۹۸]. این چنین این را مسلم روایت نموده است.

و طبرانی از کعب بن مالک سروایت نموده که: پیامبر خدا صهنگامی از غزوه احزاب عودت نمود، برگشت و زره خود را پوشید [۱۹۹]و به بوی خوش خود را معطر کرد. دُحَیم در حدیث خود افزوده است: رسول خدا صفرمود:

آن گاه جبرئیل ÷نازل شد و گفت: عذرت در ترک جنگ چیست؟ آیا تو را نمی‏بینم که سلاح خود را گذاشته‏ای، در حالی که ما آن را نگذاشته‏ایم!» در این موقع پیامبر خدا صبه سرعت و خوف زده برخاست و به مردم دستور داد تا [نماز] عصر را در بنی قریظه بخوانند، آن گاه همه سلاح بر تن نمودند و بیرون شدند، و تا هنوز به بنی قریظه نرسیده بودند، که آفتاب غروب نمود. و مردم درباره نماز عصر مخاصمه نمودند، بعضی‌شان گفتند: [نماز را] بخوانید چون هدف پیامبر خدا صاین نبود که نماز را ترک کنید. و دیگران گفتند: به ما امر جدی نموده است، که تا به بنی قریظه نرسیده‏ایم نماز را نخوانیم، و ما در امر موکد پیامبر خدا صهستیم، بنابراین بر ما گناهی نیست. آن گاه گروهی [نماز] عصر را با ایمان و امید ثواب از خداوند ادا نمودند، و گروهی نماز را تا اینکه بعد از غروب آفتاب در بنی قریظ پایین نشدند نخواندند، آن گاه آن را به ایمان و امید ثواب از خداوند به جای آوردند. و پیامبر صهیچ یک از دو گروه را توبیخ و ملامت ننمود [۲۰۰]- [۲۰۱].

[۱۹۸] بخاری (۴۱۱۹) مسلم (۱۷۷۰) نزد مسلم بجای عصر، ظهر آمده است. [۱۹۹] در نص: «اللامه» استعمال شده که: زره را افاده می‏کند. و گفته شده سلاح را معنی می‏دهد. ممکن درست چنین باشد که: و زره یا سلاح خود را گذاشت، چنانکه در روایتی قبل از این در المجمع آمده است. [۲۰۰] هیثمی (۱۴۰/۶) می‏گوید: رجال آن رجال صحیح‌اند، غیر ابن ابی هذیل و او ثقه می‏باشد. و بیهقی این را به مانند آن از عبیداللَّه بن کعب بن مالک روایت نموده و از عایشه ب، این را طولانی‏تر از آن، چنانکه در البدایه (۱۱۷/۴) آمده، روایت کرده است. [۲۰۱] صحیح. طبرانی در الکبیر (۱۹/ ۷۹، ۸۰).