تبسم و خنده سیدنا محمد پیامبر خدا ص: تبسم پیامبر ص
بخاری و مسلم از عایشه لروایت نمودهاند که گفت: پیامبر خدا صرا هرگز آن چنان در حال خنده ندیدم که زبان کوچکش را دیده باشم، فقط تبسم مینمود [۱۵۷۱]. و نزد ترمذی از عبداللَّه بن حارث بن جزء سروایت است که گفت: هیچ کس را از پیامبر خدا صپرتبسمتر ندیدم [۱۵۷۲]. و نزد وی همچنان از عبداللَّه بن حارث روایت است که گفت: خنده پیامبر خدا صفقط تبسم بود [۱۵۷۳]، و ترمذی گفته: صحیح است. و نزد مسلم از سماک بن حرب روایت است که: برای جابر بن سمره سگفتم: آیا با پیامبر خدا صهمنشینی داشتی؟ گفت: بلی، خیلی زیاد، وی هنگامی که نماز صبح را میخواند تا طلوع آفتاب از جای نمازش بر نمیخاست، (و وقتی که [آفتاب] طلوع مینمود) بر میخاست، و آنها صحبت مینمودند و درباره کارهای جاهلیت بحث میکردند و میخندیدند، و پیامبر خدا صتبسم مینمود [۱۵۷۴]. و نزد طیالسی از سماک روایت است که گفت: برای جابربن سمره گفتم: آیا با پیامبر خدا صهمنشینی داشتی؟ گفت: بلی، وی اندک خاموش میبود [۱۵۷۵]و اندک میخندید، و گاهی اصحابش نزد وی شعر میخواندند، و گاهی چیزی را از کارهایشان میگفت و آنها میخندیدند، و گاهی تبسم مینمود [۱۵۷۶].
و ابونعیم و ابن عساکر از حصین بن یزید کلبی سروایت نمودهاند که گفت: پیامبر خدا صرا در حال خنده ندیدم، فقط متبسم میبود، و گاهی پیامبر صسنگ را از گرسنگی بر شکم خود میبست [۱۵۷۷].
[۱۵۷۱] بخاری (۶۰۹۲) مسلم (۱۸۹۹). [۱۵۷۲] صحیح. ترمذی (۳۶۴۱) آلبانی آن را صحیح دانسته است. [۱۵۷۳] صحیح. ترمذی (۳۶۴۲) آلبانی آن را صحیح دانسته است. [۱۵۷۴] مسلم (۲۳۲۲). [۱۵۷۵] این چنین در البدایه آمده است، و در الکنز از جابر روایت است که: وی خیلیها خاموش میبود. به نقل از روایت طبرانی. [۱۵۷۶] این چنین در البدایه (۴۲ ۴۱/۶) آمده است، و ابن سعد (۳۷۲/۱) از سماک مانند این را روایت کرده است. [۱۵۷۷] این چنین در الکنز (۴۲/۴) آمده است، و ابن قانع مانند این را از حصین روایت نموده، و این را متذکر نشده که: و گاهی پیامبر صسنگ را... الی آخر آن، چنانکه در الإصابه (۳۴۰/۱) آمده است.