حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

حدیث حضرت عایشه و زید بن اسلم درباره صفیه و زن دیگرى

حدیث حضرت عایشه و زید بن اسلم درباره صفیه و زن دیگرى

ابوداود، ترمذی و بیهقی از عایشه لروایت نموده‏اند که گفت: به پیامبر صگفتم: از صفیه اینقدر و اینقدر برایت کافیست - بعضی راویان گفته‏اند: هدفش کوتاه بودن وی است - پیامبر صفرمود: «همانا کلمه‏ای گفتی که اگر با آب دریا مخلوط شود، آن را آلوده می‏سازد»، عایشه لمی‏افزاید: و ساز انسانی [۵۴۰]را برایش گرفتم، گفت: «دوست ندارم، که ساز انسانی را برایم بگیری و برایم اینقدر و اینقدر بود» [۵۴۱]. ترمذی می‏گوید: حدیث حسن و صحیح است. و نزد ابوداود همچنان از وی روایت است که: شتر صفیه بنت حیی مریض شد، و نزد زینب بشتر اضافه وجود داشت، پیامبر صبه زینب گفت: «شتری به وی بده»، گفت: من برای آن یهودی می‏دهم؟ آن گاه رسول خدا صخمشگین شد، و در ماه‏های ذی الحجه، محرم و مدتی از صفر [از وی] جدایی اختیار نمود. این چنین در الترغیب (۲۸۴/۴) آمده است. و این را ابن سعد (۱۲۷/۸) به مانند آن روایت نموده، و در حدیث وی آمده: رسول خدا صوی را در ماه‏های ذی الحجه و محرم دو ماه یا سه ماه ترک نمود، و نزدش نمی‏آمد. زینب می‏گوید: حتی که از وی ناامید شدم.

و در نزد ابن ابی الدنیا از وی روایت است که گفت: من یکبار به زنی در حالی که نزد پیامبر صبودم گفتم: این دامن دراز است، گفت: «بینداز، بینداز»، و من پارچه‏ای از گوشت را انداختم. این چنین در الترغیب (۲۸۴/۴) آمده است [۵۴۲].

و ابن سعد [۵۴۳]از زیدبن اسلم روایت نموده که: زنان نبی خدا صدر همان مریضی که در آن درگذشت، به اطرافش جمع شدند، و صفیه بنت حیی گفت: من به خدا سوگند، ای نبی خدا، دوست دارم آنچه بر توست به من می‏بود [۵۴۴]، آن گاه زنان پیامبر صبا چشمان و ابروان خویش به طرف وی اشاره کردند، و رسول خدا صآن‏ها را دید و فرمود: «دهن‏های خویش را به آب بشویید»، گفتند: از چه چیز، ای نبی خدا، گفت: «از چشم و ابرو زدن‌تان به طرف همصبحت تان، به خدا سوگند، وی راستگو و صادق است!» [۵۴۵]- [۵۴۶].

[۵۴۰] یعنی حرکاتی مشابه با تقلید از وی انجام داد. م. [۵۴۱] صحیح. ترمذی (۲۵۰۲) و (۲۵۰۳) ابوداوود (۴۷۸۸) آلبانی آن را در صحیح ابوداوود (۱۰/ ۴۰) و صحیح ترمذی (۲۰۳۴) صحیح دانسته است. [۵۴۲] ضعیف. ابوداوود (۴۶۰۲) آلبانی آن را در ضعیف ابی داوود (۹۹۹) ضعیف دانسته است. [۵۴۳] ۱۲۸/۸. [۵۴۴] یعنی دوست دارم که مریضی تو در جان من باشد و تو خوب باشی. م. [۵۴۵] سند این، چنانکه در الإصابه (۳۴۸/۴) آمده، حسن می‏باشد. و ابن سعد (۳۱۳/۲) همچنان این را از طریق عطاء بن یسار به معنای آن روایت نموده است. [۵۴۶] ضعیف. ابن ابی الدنیا در ذم الغیبة در اسناد آن غبطة بنت خالد و هنید بن القاسم هستند که ناشناخته‌اند. آلبانی آن را در ضعیف الترغیب (۱۶۸۰) ضعیف دانسته است.