حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

خوش آمدگویى على به پسر طلحه و گفتارهایش درباره خودش با طلحه و زبیر

خوش آمدگویى على به پسر طلحه و گفتارهایش درباره خودش با طلحه و زبیر

وی همچنان [۷۱۳]از ابوحبیبه مولای طلحه سروایت نموده، که گفت: من با عمران بن طلحه نزد علی سپس از فراغت وی از اصحاب جمل وارد شدم، می‏گوید: وی او را خوش آمد گفت: و به خود نزدیکش نموده گفت: من آرزومندم که خداوند مرا و پدرت را از کسانی بگرداند که خداوند درباره‌شان گفته است:

﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ ٤٧[الحجر: ۴۷].

ترجمه: «و هر گونه کینه را از سینه‏های آنان بیرون کشیم، و در حالی که همه برادر‌اند بر سریرها روبروی یکدیگر قرار دارند».

بعد گفت: ای برادر زاده‏ام فلانه چطور است؟ و فلانه چطور است؟ می‏گوید: [حتی] او را از کنیزهای [۷۱۴]پدرش پرسید، می‏افزاید: و بعد از آن گفت: زمین شما را در این سال‏ها فقط از ترس اینکه مردم آن را چپاول کنند قبض نموده‏ایم، ای فلان با وی نزد ابن قرظه برو و او را هدایت بده تا غله این سال‏ها را بدهد، و زمین او را به او مسترد نماید، می‏گوید: و دو مرد که در ناحیه‏ای نشسته بودند، و یکی از آن‏ها حارث اعور بود، گفتند: خداوند از این عادل‏تر است، که ما آن‏ها را به قتل برسانیم، و در جنت برادران ما باشند، علی سگفت: برخیزید، و به بعیدترین و دورترین نقطه زمین بروید، اگر آن [۷۱۵]من و طلحه نباشیم، پس کیست، ای برادر زاده‏ام، اگر ضرورتی برایت پیش آمد نزد ما بیا.

و ابن سعد [۷۱۶]این را از ابوحبیبه به مانند آن، و از ربعی بن حراش به معنانی آن روایت نموده، و در حدیث وی آمده است: آن گاه علی فریادی کشید که نزدیک بود قصر فرو افتد، و گفت: اگر ما و آن‏ها نباشیم پس آن کیست؟ و نزد وی [۷۱۷]همچنان از ابراهیم روایت است که گفت: ابن جرموز [۷۱۸]آمد و برای داخل شدن نزد علی ساجازه می‏خواست، ولی علی سوی را راه نداد. ابن جرموز گفت: جنگ آوران [را باید اجازه بدهی]! [۷۱۹]علی گفت: خاک در دهنت! من آرزومندم که من، طلحه و زبیر - ش- ، از کسانی باشیم که خداوند در حق‌شان گفته است:

﴿وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ ٤٧[الحجر: ۴۷].

و از جعفربن محمد از پدرش روایت است که گفت: علی سفرمود: آرزومندم من، طلحه و زبیر از کسانی باشیم که خداوند در حق‌شان گفته است: و آیه را متذکر شد.

[۷۱۳] همان منبع (۱۷۳/۸). [۷۱۴] هدف در اینجا کنیزهایی است که آنها از وی فرزندی آورده باشند، و هر کنیزی که از مولای خود فرزند آورد آن را (ام ولد) یا «مادر اولاد» گفته می‏شود. م. [۷۱۵] یعنی مصداق آن آیت که علی سذکر نمود. م. [۷۱۶] ابن سعد (۲۲۴/۳). [۷۱۷] همان منبع (۱۱۳/۳). [۷۱۸] اسم وی عمرو است، و او همان کسی است که زبیر را به قتل رسانیده است. [۷۱۹] یعنی کسانی که در جنگ خوب جنگیدند، و ابن جرموز از جمله آن‏ها بود.