قصه پیامبر صبا جویریه و فاطمه در این باره
بزار از جابر سروایت نموده که: جویریه لبه پیامبر صگفت: من میخواهم این غلام را آزاد کنم، پیامبر صفرمود: «وی را به دایی ات که با بادیه نشینان است بده تا برای او چوپانی کند، چون این پاداش بزرگی برایت در پی دارد» [۱۰۶۷]. رجال آن، چنانکه هیثمی (۱۵۳/۸) میگوید، رجال صحیحاند.
حاکم در تاریخ خود و ابن نجار از ابوسعید سروایت نمودهاند که گفت: وقتی که نازل شد:
﴿وَءَاتِ ذَا ٱلۡقُرۡبَىٰ حَقَّهُ﴾[الاسراء: ۲۶].
ترجمه: «و به صاحب قرابت حقش را بده».
پیامبر صگفت: «ای فاطمه فدک برای تو باشد» [۱۰۶۸]. حاکم میگوید: ابراهیم بن محمدبن میمون این را به تنهایی از علی بن عابس روایت نموده است [۱۰۶۹].
[۱۰۶۷]. -صحیح. بزار (۱۸۸۱) نگا: المجمع (۸/ ۱۵۳). [۱۰۶۸] ضعیف. باطل است. حاکم در تاریخ خود. ذهبی آن را المیزان (۴/ ۵۵) در ترجمهی علی بن عباس آورده و گفته است: باطل است. ابن کثیر میگوید: این حدیثی است منکر که از ساختههای روافض است. [۱۰۶۹] این چنین در الکنز (۱۵۸/۲) آمده است.