امتناع ایمن اسدى از قتال با مروان و آنچه در میانشان اتفاق افتاد
ابویعلی از عامر شعبی روایت نموده، که گفت [۴۷۰]: هنگامی که مروان با ضحاک بن قیس جنگید، بهسوی ایمن بن خُرَیم اسدی سفرستاد و گفت: ما دوست داریم که با ما [در مقابل دشمن] بجنگی. گفت: پدر و عمویم در بدر حاضر بودند، و به من وصیت نمودهاند، که با کسی که شهادت میدهد معبودی جز خدا نیست نجنگم، اگر برائتی از آتش برایم آوردهای به همراه تو میجنگم. گفت: برو، و به او ناسزا گفت و دشنامش داد، و ایمن شروع نموده میگفت:
لست مقاتلا رجلا يصلى
على سلطان آخر من قريش
أقاتل مسلمـاً فى غير شىء
فليس بنافعى ماعشت عيشى
له سلطان وعلى اثمى
معاذ الله من جهل و طيش
[۴۷۱]
[۴۷۰] صحیح. ابویعلی (۹۴۷). [۴۷۱] هیثمی (۲۹۶/۷) میگوید: این را ابویعلی و طبرانی به مانند آن روایت نمودهاند، مگر اینکه در روایت طبرانی وی گفت:) و لست اقاتل رجلا یصلی، (و گفته:) معاذاللَّه من فشل و طیش (و گفته: آیا مسلمانی را بدون جرمی بکشم. و رجال ابویعلی، غیر زکریابن یحیای رحمویه که ثقه میباشد، رجال صحیحاند. بیهقی (۱۹۳/۸) این را از قیس بن ابی حازم و شعبی به مانند آن، روایت نموده است.