ابودرداء و شوهر دادن دخترش درداء به مردى از ضعفاى مسلمانان
ابونعیم [۱۷۶۳]از ثابت بنانی روایت نموده، که گفت: یزید بن معاویه از ابودرداء سدخترش درداء را خواستگاری نمود، ولی او آن را رد نمود، آن گاه مردی از همنشینان یزید گفت: خداوند اصلاحت کند، به من اجازه میدهی تا با وی ازدواج کنم؟ یزید گفت: دور شو وای بر تو! گفت: به من اجازه بده، خداوند اصلاحت کند، گفت: بلی [به تو اجازه دادم]، میافزاید: او وی را خواستگاری نمود، و ابودرداء او را به نکاح آن مرد درآورد، (میافزاید): و این درمیان مردم پخش گردید که یزید از ابودرداء خواستگاری نمود و او رد کرد، و مردی از ضعفای مسلمانان از وی خواستگاری نمود، و او [دخترش را] به نکاح وی درآورد، میگوید: ابودرداء گفت: من به مصلحت درداء نظر نمودم، گمانتان درباره درداء چیست، که وقتی خدمه خصی شده و بر سر وی بایستد!! و خانه هایی را ببیند که چشمهایش بدرخشد، دین وی در آن روز کجا خواهد بود؟! [۱۷۶۴].
[۱۷۶۳] الحلیه (۲۵۱/۱). [۱۷۶۴] امام احمد نیز مثل این را، چنان که در صفهالصفوه (۲۶۰/۱) آمده، روایت کرده است.