اعتراض پیامبر صبر کسى که غیبت مردى را نمود که بر وى حد سنگسار جارى شده بود
عبدالرزاق و ابوداود از ابوهریره سروایت نمودهاند که گفت: اسلمی [۵۳۴]نزد پیامبر صآمد، و چهار مرتبه بر نفس خود شهادت داد، که وی با زنی زنا نموده است. و در هر مرتبه پیامبر صاز وی روی میگردانید... و حدیث را متذکر شده، و در آن آمده: پس پیامبر صدستور داد، و او سنگسار گردید. آن گاه پیامبر صدو تن از اصحاب خود را شنید که یکی به دیگری میگفت: به این مردنگاه کن، خداوند [گناهش را] بر وی پوشانده بود، ولی نفسش او را نگذاشت، تا اینکه چون سگ سنگسار شد، و پیامبر صدر مقابل آنها سکوت نمود، و بعد از آن ساعتی راه پیمود، تا اینکه به مرده خری گذشت که به پشت افتاده و پاهایش بلند شده است [۵۳۵]. و گفت: «فلان و فلان کجااند؟» آن دو گفتند: ما اینجا هستیم ای رسول خدا، گفت: «پیاده شوید و از مرده این خر بخورید» آن دو گفتند: ای نبی خدا - خدا برایت مغفرت کند - کی از این میخورد؟ فرمود: «آنچه در باره آبروی برادرتان پیشتر گفتید، از خوردن خود مرده شدیدتر [و بدتر] است، سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، وی اکنون در نهرهای جنت است و در آنها غوطه میزند» [۵۳۶]- [۵۳۷].
و عبدالرزاق از ابن المنکدر روایت نموده که: پیامبر صزنی را رجم نمود، آن گاه بعضی از مسلمانان گفتند: عمل این باطل شد، پیامبر صفرمود: «بلکه این کفاره آنچه است که عمل نموده بود، ولی تو به این عمل خود محاسبه میشوی» [۵۳۸]- [۵۳۹].
[۵۳۴] نامش ماعز است. [۵۳۵] یعنی از بس که گندیده بود و ورم کرده بود پاهایش بلند شده بود. م. [۵۳۶] این چنین در الکنز (۹۳/۳) آمده، و ابن حبان این را در صحیح خود از ابوهریره به مانند آن، چنان که در الترغیب (۲۸۸/۴) آمده، روایت کرده است و بخاری این را در الأدب (ص ۱۰۸) به مانند آن ولی به اختصار روایت نمودهاست، و ابن حبان آن را، چنانکه حافظ در الفتح (۳۶۱/۱۰) گفته، صحیح دانسته است. [۵۳۷] ضعیف. ابوداوود (۴۴۲۸) آلبانی آن را در ضعیف الجامع (۱۳۳۳) ضعیف دانسته است. در اسناد آن یک ناشناخاته است. [۵۳۸] این چنین در الکنز (۹۳/۳) آمده است. [۵۳۹] ضعیف. عبدالرزاق در مصنف خویش (۹/ ۱۳۳۴) که مرسل است.