ازدواج پیامبر صباحفصه بنت عمر ب
بخاری و نسائی از ابن عمر بروایت نمودهاند که: عمر سهنگامی حفصه از خنیس بن حذافه سهمی - که در بدر شرکت کرده بود و در مدینه وفات یافت - بیوه باقی ماند، با عثمان سروبرو گردید و گفت: اگر خواسته باشی حفصه را به نکاحت درآورم، پاسخ داد: در مورد این کار فکر خواهم نمود، بعد شب هایی درنگ نمود و گفت: به این نتیجه رسیدم که ازدواج نکنم، عمر میگوید: بعد به ابوبکر سگفتم: اگر خواسته باشی حفصه را به نکاحت درآورم، و او خاموش باقی ماند، و من بر وی نسبت به خشمم بر عثمان خشمگینتر بودم، بعد شب هایی درنگ نمود، و پیامبر صوی را خواستگاری نمود، و او را به نکاح پیامبر صدرآوردم، بعد از این معامله ابوبکر با من روبرو شد و گفت: ممکن است وقتی که حفصه را به من عرضه داشتی و من به تو پاسخ ندادم، بر من خشمگین شده باشی، گفتم: آری، گفت: مرا از پاسخ برایت فقط همین بازداشت که از پیامبر صشنیدم که وی را یاد نمود، و نخواستم راز وی را افشا کنم، و اگر وی ترکش مینمود من قبولش میکردم [۱۶۷۵]. این چنین در جمع الفوائد (۲۱۴/۱) آمده است.
و این را همچنان احمد و بیهقی و ابویعلی و ابن حبابن روایت نمودهاند، و ابن حبان افزوده است: عمر گفت: من از عثمان به رسول خدا صشکایت نمودم، رسول خدا صفرمود: «حفصه با کسی بهتر از عثمان ازدواج مینماید، و عثمان با کسی بهتر از حفصه ازدواج میکند»، بعد پیامبر صدخترش را به نکاح وی درآورد [۱۶۷۶]. این چنین در منتخب الکنز (۱۲۰/۵) آمده است.
[۱۶۷۵] بخاری (۴۰۰۵). [۱۶۷۶] بخاری (۵۱۲۲) احمد (۱/ ۱۲، ۱۷) نسائی (۶/ ۷۷ – ۷۸) ابویعلی (۶).