قول عمر به مردى که به او سلام داد، و نامه وى براى ابوموسى و گفتارش درباره اهل شکر
مالک، ابن المبارک و بیهقی از انس سروایت نمودهاند که: وی از عمربن خطاب سشنید، که مردی به او سلام داد، و او سلام وی را پاسخ داد، بعد از آن عمر ساز وی پرسید: تو چطور هستی؟ گفت: خداوند را ستایش میکنم، عمر گفت: این همان چیزی است، که از تو میخواستم [۱۴۲۳]. و ابن ابی حاتم از حسن بصری روایت نموده، که گفت: عمربن خطاب به ابوموسی اشعری بنوشت: به رزقت از دنیا قناعت کن، چون رحمان بعضی بندگانش را بر بعضی دیگر در رزق فضیلت داده است، و این آزمایشی است که همه را به آن امتحان میکند، کسی را که گشایش داده به گشایش امتحان میکند، که شکرگزاری وی چگونه است، و شکرگزاری وی به خداوند ادای همان حقی است که بر وی در آنچه به او رزق داده و عطا نموده فرض گردانیده است [۱۴۲۴]. و دینوری از عمر سروایت نموده، که گفت: اهل شکر زیادتی از طرف خداوند دارند، بنابراین آن زیادت را بخواهید، خداوند میگوید:
﴿شَكَرۡتُمۡ لَأَزِيدَنَّكُمۡ﴾[ابراهیم: ۷].
ترجمه: «اگر شکرگزاری نمایید برایتان میافزاییم» [۱۴۲۵].
[۱۴۲۳] این چنین در الکنز (۱۵۱/۲) آمده است. [۱۴۲۴] این چنین در الکنز (۱۵۱/۲) آمده. [۱۴۲۵] این چنین در الکنز (۱۵۱/۲) آمده است.