حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

قصه مردم در انداختن انگشترهاى‏شان به خاطرى که پیامبر صانگشتر خود را انداخت

قصه مردم در انداختن انگشترهاى‏شان به خاطرى که پیامبر صانگشتر خود را انداخت

ابوداود از انس بن مالک سروایت نموده که: وی در دست پیامبر صفقط یک روز یک انگشتر نقره را دید، آن گاه مردم همه انگشتر ساختند و پوشیدند، بعد پیامبر صآن را انداخت، و مردم نیز [انگشترهای خود را] انداختند [۲۶۷]. بخاری این را به مانند آن روایت نموده است، و در صحیحین از ابن عمر بروایت است که گفت: رسول خدا صانگشتر طلایی به انگشت می‏کرد بعد از آن را انداخت و گفت: «ابداً این را نمی‏پوشم»، و مردم نیز انگشترهای خود را انداختند [۲۶۸]- [۲۶۹].

[۲۶۷] صحیح. ابوداوود (۴۲۲۱) آلبانی آن را در صحیح ابوداوود (۳۵۵۵) صحیح دانسته است. [۲۶۸] این چنین در البدایه (۳/۶) آمده است. [۲۶۹] بخاری (۶۶۵۱) مسلم (۲۰۹۱).