حدیث ابوذر که: خداوند سه تن را دوست مىدارد و سه تن را بد مىبیند
احمد و طبرانی که لفظ از طبرانی است از مطرب بن عبداللَّه سروایت نمودهاند که گفت: از ابوذر حدیثی به من میرسید، و علاقهمند بودم تا وی را ملاقات کنم، بعد با وی ملاقات نمودم و گفتم: ای ابوذر، حدیثت به من میرسید و علاقمند بودم تا تو را ملاقات کنم، گفت: آه، چقدر خوب [۸۲۵]! حالا که مرا ملاقات نمودی آن را در میان بگذار. گفتم: حدیثی به من رسیده، که رسول خدا صآن را برایت گفته است: «خداوند ﻷسه تن را دوست میدارد، و سه تن را بد میبیند»، گفت: درباره خود فکر نمیکنم که بر پیامبر خدا صدروغ بگویم. میگوید: گفتم: این سه تن که خداوند ﻷآنها را دوست میدارد کیاند؟ گفت: «مردی که در راه خدا با صبر و نیت ثواب جنگید، تا اینکه به قتل رسید»، و این را شما نزدتان در کتاب خداوند ﻷمییابید، بعد از آن تلاوت نمود:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلَّذِينَ يُقَٰتِلُونَ فِي سَبِيلِهِۦ صَفّٗا كَأَنَّهُم بُنۡيَٰنٞ مَّرۡصُوصٞ ٤﴾[الصف: ۴].
ترجمه: «خداوند کسانی را دوست میدارد، که در راه او همچون بنیان آهنین پیکار میکنند».
گفتم: و دیگر کی؟ گفت: «مردی که همسایه بدی دارد، و او را اذیت مینماید، و او بر اذیت وی صبر میکند تا اینکه خداوند چاره وی را از طرف او به زندگی با مرگ نماید»... و حدیث را متذکر شده [۸۲۶]. هیثمی (۱۷۱/۸) میگوید: اسناد طبرانی و یکی از اسنادهای احمد رجالشان رجال صحیحاند، و این را نسائی و غیر وی بدون ذکر همسایه روایت نمودهاند. ابن المبارک، ابوعبید در الغریب، خرائطی و عبدالرزاق از عبدالرحمن بن قاسم و او از پدرش روایت نمودهاند که: ابوبکر در حالی از نزد عبدالرحمن بن ابی بکر بعبور نمود، که وی با یکی از همسایههای خود در ستیز و مخاصمه بود، ابوبکر گفت: با همسایه ات مخاصمه مکن، چون این باقی میماند و مردم میروند. این چنین در الکنز (۴۴/۵) آمده است.
[۸۲۵] در نص: «لله تبارک و تعالی ابوک!» آمده و این کلامی است که در وقت توصیف و تعجب از یک شخص گفته میشود و معنای تحت اللفظی آن مراد نمیباشد بلکه مرادش چنین است: چقدر شخص خوب و انسان خوب هستی. م. [۸۲۶] صحیح. احمد (۵/ ۱۵۳) طبرانی (۲/ ۱۶۱) حاکم (۲/ ۸۹) آلبانی آن را در صحیح الترغیب (۱۷۹۱) و (۲۵۶۹) و الصحیحة (۶۵) صحیح دانسته است.