حیات صحابه – جلد چهارم

فهرست کتاب

قصه زن انصارى وقتى که خبر کشته شدن پیامبر صدر روز احد به او رسید

قصه زن انصارى وقتى که خبر کشته شدن پیامبر صدر روز احد به او رسید

طبرانی از انس بن مالک سروایت نموده، که گفت: در روز احد اهل مدینه برگشته و فرار کردند و گفتند: محمد کشته شده است، تا اینکه صداها و فریادها در ناحیه مدینه بلند شد، آن گاه زن محرمه‏ای از انصار بیرون آمد، و با [جنازه‏های] پدر، پسر، شوهر و برادرش روبرو گردید، و نمی‏دانم که با کدامش اول روبرو گردید، هنگامی که به هر یکی از آنان می‏گذشت می‏گفت: این کیست؟ می‏گفتند: پدرت، برادرت، شوهرت، پسرت، و [در هر بار] می‏پرسید: پیامبر خدا صچه شد؟ می‏گفتند: پیش رویت است، تا اینکه پیش پیامبر خدا صخود را رسانید، و گوشه لباس وی را گرفت، و گفت: پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا، وقتی که تو سلامت مانده‏ای دیگر پروای کسی را که هلاک شده است ندارم! [۱۱۹]- [۱۲۰].

و نزد بزار از زبیر سروایت است که گفت: در روز احد نزد پیامبر صدر مدینه جمع شدیم، و هیچ کس از اصحاب پیامبر ص- یعنی در مدینه - باقی نماند، و کشته‏ها زیاد شد، و کسی فریاد نمود: محمدصکشته شد، آن گاه زن‏ها گریه نمودند، و زنی گفت: به گریه عجله نکنید تا ببینم. وی بیرون آمد و به راه افتاد و جز پیامبر خدا صو جستجو از حال وی دیگر غم و فکری نداشت [۱۲۱]. می‏گوید: در این روایت عمربن صفوان آمده، و مجهول می‏باشد. و نزد ابن اسحاق از سعدبن ابی وقاص سروایت است که گفت: پیامبر خدا صکنار زنی از بنی‏دینار، که شوهر، برادر، و پدرش در روز احد همراه رسول خدا صبه شهادت رسیده بودند عبور نمود، هنگامی که مرگ آنان را به وی خبر دادند، گفت: پیامبر خدا صچه شد؟ گفتند: به خیر است ای ام فلان، او به حمداللَّه چنان است که دوست داری، گفت: او را به من نشان دهید، تا ببینمش، می‏گوید: آن گاه پیامبر صبا اشاره به وی نشان داده شد، و وقتی که وی را دید گفت: هر مصیبتی بعد از تو آسان است! [۱۲۲]- [۱۲۳].

[۱۱۹] هیثمی (۱۱۵/۶) می‏گوید: این را طبرانی در الأوسط از شیخ خود محمدبن شعیب روایت نموده، و وی را نشناختم، ولی بقیه رجال وی ثقه‏اند. [۱۲۰] ضعیف. طبرانی در الاوسط (۷۴۹۹) در سند آن جهالت است. نگا: المجمع (۶/ ۱۱۵). [۱۲۱] هیثمی (۱۱۵/۶). [۱۲۲] این چنین در البدایه (۴۷/۴) آمده است. [۱۲۳] ضعیف. ابن اسحاق چنانکه در سیره ابن هشام (۳/ ۴۲) آمده. طبری در تاریخ (۲/ ۵۳۲). مشکل آن نیز انقطاع بین اسماعیل بن محمد و پدربزرگش سعد بن ابی وقاص است.