روش پیامبر صدر این امر
طبرانی از ابن عمر بروایت نموده، که گفت: نزد پیامبر صنشسته بودیم که عطسه نمود، گفتند «یرحـمك الله»، «خدا تو را رحم کند»، پیامبر خدا صفرمود: «یـهدیکم الله ویصلح بالکم»، «خداوند شما را هدایت نماید و حالتان را اصلاح گرداند» [۹۲۷]. هیثمی (۵۷/۸) میگوید: در این اسباط بن عزره آمده، که وی را نشناختم، و بقیه رجال وی رجال صحیحاند. و احمد و ابویعلی از عایشه لروایت نمودهاند که گفت: مردی نزد پیامبر خدا صعطسه نمود و گفت: ای رسول خدا چه بگویم؟ گفت: «بگو: الحمدللَّه»، [حاضرین] گفتند: ما به او چه بگوییم؟ گفت: «بگویید: یرحمك الله»، آن مرد گفت: ای پیامبر خدا من به آنان چه بگویم؟ گفت: «به ایشان بگو: یـهْدِیکمُ الله ویصْلِحْ بَالُکمْ» [۹۲۸]. هیثمی (۵۷/۸) میگوید: در این ابومعشر نجیح آمده، که لَین الحدیث میباشد، و بقیه رجال وی ثقهاند. ابن جریر و بیهقی این را از عایشه لبه مانند آن روایت نمودهاند، چنان که در کنزالعمال (۵۶/۵) آمده است.
و طبرانی از ابن مسعود سروایت نموده، که گفت: پیامبر خدا صبه ما تعلیم میداد، که وقتی کسی از ما عطسه نمود به او جواب بگوییم [۹۲۹]. اسناد آن، چنان که هیثمی (۵۷/۸) میگوید، جید است. و نزد وی همچنان از او روایت است که گفت: پیامبر خدا صبه ما میآموخت که: «وقتی یکی از شما عطسه نمود باید بگوید: ¬﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢﴾، وقتی وی این را گرفت، باید کسی که نزد وی هست بگوید: «یرحـمك اللَّه»، و وقتی که او این را گفت، [عطسه کننده] باید بگوید: «يغفر الله لي ولكم» «خداوند من و شما را ببخشد» [۹۳۰]. هیثمی میگوید: در این عطا بن سائب آمده که مختلط شده است و ابن جریر از ام سلمه لروایت نموده، که گفت: کسی در پهلوی خانه پیامبر صعطسه نمود و گفت: «الحمد لله»، پیامبر صفرمود: «يرحمك الله»، باز کس دیگری در پهلوی خانه عطسه زد و گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رب العالـمين حَمْدًا كَثِيرًا طَيِّبًا مُبَارَكًا فِيهِ»، «ستایش خدایی راست که پروردگار جهانیان است، ستایش فراوان، خوب و با برکت»، پیامبر صفرمود: «این بر آن نوزده درجه بلند شد» [۹۳۱].
[۹۲۷] ضعیف. طبرانی (۱۲/ ۴۱۱) در سند آن جهالت است. نگا: المجمع (۸/ ۵۷). [۹۲۸] ضعیف. ابوداوود (۵۰۳۸) احمد (۴/ ۴۰۰) ترمذی (۲۷۳۹) از ابی موسی و همچنین احمد (۶/ ۷۹) ابویعلی (۴۹۴۶) از عایشه با سند ضعیف. [۹۲۹] صحیح. طبرانی (۱۰/ ۱۶۲) نگا: المجمع (۸/ ۵۷). [۹۳۰] ضعیف. طبرانی (۱۰/ ۱۶۲) در سند آن عطاء بن سائب است که صدوق است و دچار اختلاط گردید. [۹۳۱] این چنین در الکنز (۵۶/۵) آمده، و گفته است: در سند آن اشکالی نیست.