قول عمر و ابوبکر بدرباره خوف و رجا
بیهقی از سعید بن مسیب سروایت نموده که: عمربن خطاب سمریض شد، و پیامبر صجهت عیادتش نزد وی داخل شد و گفت: «ای عمر چه حال داری؟» گفت: امیدوارم و میترسم، پیامبر خدا صفرمود: «در قلب مؤمنی که رجا و خوف جمع شوند، خداوند رجا را برای وی میدهد و از خوف در امانش میدارد» [۱۵۱۶]. این چنین در الکنز (۱۴۵/۲) آمده است. و ابوالشیخ از حسن سروایت نموده که: ابوبکر صدیق سفرمود: آیا نمیبینی که خداوند آیه آسایش را در پهلوی آیه شدت و آیه شدت را در پهلوی آیه آسایش ذکر نموده است، تا مؤمن در رجا و ترس باشد، و از خدا غیر حق را آرزو نکند، و خود را به دست خود به هلاکت نیندازد؟ [۱۵۱۷].
[۱۵۱۶] سند آن ضعیف است. به علت انقطاع زیرا سعید بن مسیب از عمر نشینده است. نگا: کنز العمال (۸۵۲۷). [۱۵۱۷] این چنین در الکنز (۱۴۴/۲) آمده است. و قصههای خوف ابوبکر و عمر بدر خوف خلفا گذشت.