اندوه پیامبر صبر زیدبن حارثه
ابن ابی شیبه، ابن منیع، بزار، باوردی، دارقطنی در الأفراد و سعیدبن منصور از اسامه بن زید سروایت نمودهاند که گفت: هنگامی که پدرم کشته شد، نزد پیامبر صآمدم، وقتی که مرا دید چشمهایش اشک ریخت، و به فردای آن نیز نزد وی آمدم، گفت: «امروز نیز از دیدن تو چیزی را میبینم که دیروز از تو دیدم» [۱۳۵۴]. این چنین در المنتخب (۱۳۶/۵) آمده است. و نزد ابن سعد [۱۳۵۵]از خالدبن شمیر روایت است که گفت: هنگامی که زیدبن حارثه به شهادت رسید، پیامبر صنزدشان آمد، میافزاید: آنگاه دختر زید به طرف پیامبر خدا صبا اضطراب و گریان دوید، و رسول خدا صگریست، و آوازش بلند گردید، سعدبن عباده سگفت: ای رسول خدا، این چیست؟ پاسخ داد: «این شوق دوست به دوستش است» [۱۳۵۶].
[۱۳۵۴] بزار (۲۶۷۵) ابن ابی شیبة (۷/ ۵۳۲). [۱۳۵۵] ۳۲/۳. [۱۳۵۶] ابن عساکر در تاریخ دمشق (۵/ ۴۶۲).