گریه نمودن ابوبکر در وقت بیعت پدرش و علاقمندى وى به اسلام آوردن ابوطالب
عمربن شَبّه، ابویعلی و ابوبِشْر سمویه در فوائد خود از انس سدر قصه اسلام آوردن ابوقحافه سروایت نمودهاند که گفت: هنگامی که دست خود را برای بیعت نمودن با وی دراز نمود، ابوبکر سگریست، پیامبر صپرسید: «چه تو را میگریاند؟» گفت: اگر دست عمویت به جای دست وی میبود و اسلام میآورد و خداوند چشمت را روشن مینمود برایم از اینکه این باشد پسندیدهتر میبود [۶۲].
و نزد طبرانی و بزار از ابن عمر بروایت است که گفت: ابوبکر سدر فتح مکه پدرش ابوقحافه را که پیرمردی نابینا بود دستش را گرفت و نزد پیامبر خدا صآورد، پیامبر خدا صبه او گفت: «چرا شیخ را در خانهاش نگذاشتی که ما نزدش بیاییم؟» گفت: خواستم خداوند به او اجر و پاداش عطا کند، و من به اسلام آوردن ابوطالب، از اسلام آوردن پدرم بسیار خوشنود میبودم، و به این عمل، ای پیامبر خدا، چشم روشنی تو را التماس میکنم. پیامبر خدا صفرمود: «راست گفتی» [۶۳]- [۶۴].
[۶۲] سند این صحیح است. و حاکم این را ازین وجه روایت نموده، و گفته است: به شرط شیخین صحیح است. این چنین در الإصابه (۱۱۶/۴) آمده است. [۶۳] هیثمی (۱۷۴/۶) میگوید: در این موسی بن عبیده آمده و ضعیف میباشد. [۶۴] ضعیف. بزار (۱۸۲۳) در سند آن موسی بن عبیدة ضعیف است.